یافتن پست: #کش

Mohammad Mahdi
Mohammad Mahdi
زن: بسه دیگه بیارش بیرون ، مرد: آخه حال میده ، زن: بابا زخم شد مرد: الان تموم میشه.... زن: خجالت بکش الان یه ربعه که دستت تو دماغته! {-33-}
دیدگاه  •   •   •  1392/09/8 - 21:20
+6
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



یه وقتایی حضور یه مدل آدمایی لازمه !!

یکـی که آدمو صدا کنه

به اسم کوچـیکش صدا کنه

یه جـوری که حال آدم رو خوب کنه ؛

یه جـوری که هیچـکس دیگه بلد نبــاشه ...

یکی بایـــــــــد آدم رو بلـــــد باشه !


دیدگاه  •   •   •  1392/09/8 - 18:58
+6
محمد
محمد
این روزها هم خوشحالم هم غمگین.....
نمیفهمم....
خودم هم حالم را نمیفهمم....
گاهی قند در دلم آب میشود و روحم به آسمان پر میکشد...
گاهی تنها دلم اتاقی میخواهد تاریک و سوت و کور...
که بنشینم گوشه کنارش و ثانیه به ثانیه ام را هم آغوش غم شوم
نمیدانم...
تنها چیزی که میدانم این است که این روزها دلم بچه میشود دمی میخندد
دمی میگرید و پا به زمین میکوبد
دمی بهانه های کودکانه میگیرد....
(دل کوچک من) آرام باش..... خودم هوایت را دارم....
دیدگاه  •   •   •  1392/09/8 - 17:42
+2
be to che???!!
be to che???!!


رسیدن، آداب دارد...!



وقتی رسیدی باید بمانی، باید بسازی،



باید مدام یادت باشد که چقدر زجر کشیدی تا رسیدی،



که آرزویت بوده برسی...



وقتی رسیدی،



باید حواست باشد تمام نشوی...!





دیدگاه  •   •   •  1392/09/8 - 13:45
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



روز نهم هر ماه «آذر» یا «اَتر»(Atar) نام دارد؛ آذر ایزد ویژه­ی همه­ی آتش­هاست و از احترام ویژه­ای نسبت به سایر آخشیج­ها (عناصر) برخوردار می­باشد و «جشن آذرگان» جشنی دیگر از جشن­های آتش است در گرامیداشت این آخشیج و ایزد منسوب به آن.

ابوریحان بیرونی در صفحه ۲۵۶ ترجمه­ی آثارالباقیه درباره­ی این جشن می­آورد :
« ... روز نهم آذر عیدی است که به مناسبت توافق دو نام آذرجشن می­گویند و در این روز به افروختن آتش نیازمند می­باشند و این روز جشن آتش است و بنام فرشته­ای که به همه­ی آتش­ها موکل است نامیده شده، زرتشت امر کرده در این روز آتشکده­ها را زیارت کنند و در کارهای جهان مشورت نمایند ... »
در «فرهنگ جهانگیری»، «برهان قاطع»، «مروج الذهب مسعودی» و «المدخل فی صناعة احکام النجوم» از کیا کوشیار ابن لبان با شهری جیلی، این جشن را «آذرخش» نوشته­اند.
در جشن­های آتش مردم روی بام­ خانه­ها آتش افروخته و آن روز را با شادی و شادمانی و پایکوبی و نیایش و فرآوری خوراک­های ویژه و «آفرینگان خوانی» جشن می­گیرند. نزد ایرانیان، جشن آذرگان از اهمیت ویژه­ای برخوردار بوده و همچون نوروز و مهرگان بر آن ارج می­نهاده­اند.
در این روز آتشکده­ها را آراسته و آذین بندی می­کردند و در آن جایگاه مقدس مراسم ویژه­ای برای جشن برگزار می­کردند. نظافت و پاکیزگی، از جمله ستردن موی و چیدن ناخن در این روز نیک بود و معتقد بودند در این روز مشاوره و رایزنی درباره­ی امور و دشواری­ها به نتیجه­ی مطلوب می­انجامد.
آتش به طور عموم از روزگاران بسیار کهن تا به امروز مورد توجه همه­ی اقوام روی زمین بوده و هر قوم و طایفه­ای به شکلی آن را ستوده­اند.
دانشمند آلمانی «شفتلویتز»(Sheftelwitz) در کتاب خود «آیین قدیم ایران و یهودیت» نوشتار بسیار مفیدی در این­باره دارد و نشان می­دهد که چگونه همه­ی ملل جهان از هر نژاد آتش را می­ستایند و از متمدن­ترین کشورها در اروپا تا وحشی­ترین قبایل آفریقایی در ستودن این عنصر درخشان با یکدیگر شریک هستند.
در نزد هندوان، «آگنی»(Agni) اسم آتش و نام پروردگار آن است و در «ریگ ودا»ی هندوان و اوستای ایرانیان اسم پیشوای دینی هر دو دسته از آریایی­ها، «اَتره­ون»(Athravan) می­باشد که به مانک آذربان و آن کسی که از برای پاسبانی آتش گماشته می­شود است.
همچنان در «وستالیس»(Westalis) در رم قدیم دختری پاکدامن و دانا از خاندانی شریف به نگهبانی و زنده نگه داشتن آتش مقدس در معبد «وستا»(Westa) موظف بوده است و در مدت خدمتش که 30 سال بوده، می­بایست با کمال پاکی و پرهیزگاری و تقدس به سر برد و نگذارد آتش مقدسی که پشتیبان دولت رم تصور می­شد خاموش گردد.


دیدگاه  •   •   •  1392/09/8 - 11:42
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
مورد داشتیم میخواسته لپ تاپ رو خاموش کنه رفته از پریز کشیده بیرون دیده خاموش نشده رفته فیوزو قطع کرده !
دیدگاه  •   •   •  1392/09/7 - 21:37
+5
*elnaz* *
*elnaz* *
وقتی بغضم شکسته شد و نفس هایم غرق شد در اندوه و بی تابی فقط "سکوت" با من بود . گاهگاهی که تنم خسته از لحظه ها به سوی تلخ ترین مرداب زندگی کشیده می شد شب هایی که بالشم خیس می شد از اشک شبانه حسرت فقط "سکوت" با من بود..........................
دیدگاه  •   •   •  1392/09/7 - 21:36
+5
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
مورد داشتیم که تو عروسی رفیق دوماد یهوووووو داد زده: داماد چقدر انتره، ایشالا مبارکش باد! عروس ازون بدتره، ایشالا مبارکش باد<img src=)" title=";))" />))
دیدگاه  •   •   •  1392/09/7 - 21:36
+5
*elnaz* *
*elnaz* *
..خدایا کفر نمی گویم پریشانم چه می خواهی تو ازجانم مرا بی آنکه خود خواهم اسیر زندگی کردی خداواندا اگر روزی زعرش خود به زیر ایی لباس فقر بپوشی غرورت رابرای تکه نانی به زیر پای نامردان بیاندازی و شب آهسته و خسته تهی دست و زبان بسته......به سوی خانه باز آیی
زمین و آسمان را کفر می گویی
نمی گویی
خداوندا
اگر در روز گرما خبر تابستان
تنت بر سایه ی دیوار بگشایی
لبت برکاسه ی مسی قیر اندود بگذاری
و قدری آن طرف تر
عمارتهای مرمرین بینی
و اعصابت برای سکه ای این سو آن سو در روان باشد
زمین و آسمان را کفر می گویی
نمی گویی
خداوندا
اگر روزی بشر گردی
زحال بندگانت با خبر کردی
پشیمان می شوی از قصه خلقت ، از این بودن از این بدعت
خداوندا تو مسئولی
خداوندا تو می دانی که انسان بودن و ماندن
در این دنیا چه دشوار است
چه رنجی می کشد انکس که انسان است و از احساس سرشار است...............
دیدگاه  •   •   •  1392/09/7 - 21:08
+6
*elnaz* *
*elnaz* *
این روزها تلخ می گذرد ، دستم می لرزد از توصیفش ! همین بس که : نفس کشیدنم در این مرگِ تدریجی، مثل خودکشی است....


دیدگاه  •   •   •  1392/09/7 - 21:01
+6

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ