شاید تو…
سکوت میان کلامم باشی!
دیده نمیشوی
اما من تو را احساس می کنم!
شاید تو ….
هیاهوی قلبم باشی!
شنیده نمیشوی
اما من تو را نفس می کشم!

دقت کردین یه مـــادر ایرانی

درباره زندگی دخترش میگه:

شوهرش خیلی خوبه.. همش میبرتش مسافرت

و تو خونه هم خیلی کمکش میکنه..

حتی پوشک بچه را هم خودش عوض میکنه ،

دخترم خوشبخت شد واقعا..!

بعد از اون طرف ...

.

.

.

درباره زندگی پسرش میگه:

بیچاره هر چی پول در میاره باید خرج سفرهای خانم کنه..!

از سر کار هم که خسته میاد خونه,

خانمش کلی ازش کار میکشه حتی زورش میاد

پوشک بچشو خودش عوض کنه،

پسرم بد بخت شد واقعا...!!

بگرداتاقم را شعر ها و لباس هایم را میان این همه چیزی چز جای خالی خودت نیست از پاهایت نترس روزی تو را از این حیاط می برند و پله های ایوان را فراموش می کنی نرنج از دست هایت که دست تکان می دهی و چمدان چرخداری را تا ایستگاه می کشی و غروب میروی.............

قسم به روز هنگامی که جهان را روشن سازد و به شب هنگامی که عالم را در پرده سیاهی کشد.

جایی توی بدنم، که سر یا دندان یا دلم نیست، تیر می کشد، جایی توی فکرهایم است، ته حرف هایم یا پشت ِ پشت ِ قلبم. یک جور درد تازه است و غصه ای ناآشنا...

قلب هایی هستند که نمی شکنند کش می آیند و به اندازه ی تمام مردم دنیا گشاد می شوند قلب هایی هستند که استرچ اند...

دو ساعت پشت تلفن معطلی که گوشی رو برداره، تا میایی خمیازه بکشی یارو میگه الو!