Ashkan ZEON
آدماهی هستن میخندن ! زیاد هم میخندند ! اما . . . حرف هاشون ، غمهاشون ، مشکلاتشون این ها چیزهایی ست که می ریزه توی دلش و دَرَش رو هم دو قفله می کنه ! کسی رو هم راه نمیده اون تو ! نمیزاره بفهمید که اون تو چه خبره ! و شما هیچ وقت درکش نمیکنید ، چون بلد نیست منت بزاره .
behzadsadeghi
در مجلس خواستگاری...بعد از نیم ساعت سکوت! مادر داماد:ببخشین,کبریت دارین؟ خانواده ی عروس:کبریت؟!برای چی؟! مادر داماد:والا پسرم می خواست سیگار بکشه... خانواده ی عروس:پس داماد سیگاریه...؟! مادر داماد:سیگاری که نه...والا مشروب خوردن ..بعد از مشروب سیگار می چسبه... خانواده ی عروس:پس الکلی هم هست...؟ مادر داماد:الکلی که نه...والا قمار بازی کرد,باخت! ما هم مشروب دادیم بهش که یادش بره... خانواده ی عروس:پس قمارم بازی می کنه...؟! مادر داماد:آره...دوستانش توی زندان بهش یاد دادن... خانواده ی عروس:پس زندانم بوده...؟! مادر داماد:زندان که نه...والا معتاد بوده,گرفتنش یه کمی بازداشتش کردن خانواده ی عروس:پس معتاد بوده...؟! مادر داماد:آره...معتاد بود,بعد زنش لوش داد... خانواده ی عروس:زنش؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!! !!!!! مادر داماد:اه,چقدر آدمو سوال پیچ می کنین!!!اصلا ما کبریت نخواستیم!... . نتیجه ی اخلاقی:همیشه موقع خواستگاری رفتن کبریت همراهتون داشته باشین
♥ نگار ♥
اعتراف می کنم وقتی بچه بودم با پسر خالم رفتیم دندون مصنوعی های پدر بزرگم رو برداشتیم انداختیم تو خورش شام.
هیچی دیگه هنوز هم از خونه متواری هستم پسر خالم هم نتونست فرار کنه کشتنش.
♥ نگار ♥
.حَـ ــواسِمـوט باشـﮧ בلــ ِ آבَمــ ــا
شیشـ ــﮧ نیسـ کـ روشـ " هـ ـا " کُنیمـ
بَعـב روشـ قَلبـــ بکشیمــ و
وایسیــ ــمـ آبــ شُـבنشــو نگــاهـ کنیمـ و کِیفــ کُنیمـ!
رو شیشـ ــﮧ نازُکــ ِ בلــ ِ آבَمــ ــا
اگهـ قَلبیـــ کشیــבﮯ...
بایــב مَــرבونــﮧ پاشـ وایســﮯ....(!