یافتن پست: #کش

♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
پسر خاله م در حالِ ترکِ سیگاره ، خودشو میکشه از صبح تا شب سیگار نمیکشه
شب به خاطرِ اراده خفنش به خودش دو نخ سیگار جایزه میده !!!
دیدگاه  •   •   •  1393/02/18 - 15:24
+1
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
غضنفر تو تاکسی به راننده میگه:میدان امام حسین رو بلدی
راننده:من خودم بچه امام حسینم
غضنفر اشکش درمیاد میگه: توعلی اصغری ؟چقدر بزرگ شدی
دیدگاه  •   •   •  1393/02/18 - 14:52
+1
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
همانا از کم شعورترین افراد آنهایی هستند
که دو شاخه ای را که یک نفر در پریز فرو کرده دکور پنداشته ،
آن را میکشند و دوشاخه ی خود را فرو می کنند !
دیدگاه  •   •   •  1393/02/17 - 20:34
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
موهای یک زن خلق نشده برای پوشانده شدن

یا برای باز شدن در باد یا جلب نظر یا برای به دنبال کشیدن نگاه

موهای یک زن خلق شده برای عشقش
6 دیدگاه  •   •   •  1393/02/17 - 19:55
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

ﺳﻮﺍﻻﺗﯽ ﮐﻪ ﺣﺮﺹ ﺩﺭ ﻣﯿﺎﺭﻩ :
۱ - به ﺗﻠﻔﻥ ﺧﻮﻧﻪ ﺯﻧﮓ ﻣﯿﺰﻧﻦ ﻣﯿﭙﺮﺳﻦ : ﮐﺠﺎﯾﯽ
ﺧﻮﻧﻪ ﺍﯼ؟ ! ﻧﻪ ﺑﺎﺯﺍﺭﻡ ﺳﯿﻤﻮ ﮐﺸﯿﺪﻡ ﺑﺎ ﺧﻮﺩﻡ
ﺑﺮﺩﻡ

۲ - ﺍﺯ ﺣﻤﺎﻡ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺍﻭﻣﺪﯼ ﺧﯿﺴﯽ ﻣﯿﭙﺮﺳﻦ :
ﺩﻭﺵ ﮔﺮﻓﺘﯽ؟ ! ﻧﻪ ﺍﻟﻤﭙﯿﮏ ﺑﻮﺩﻡ ﺗﻮ ﺭﺷﺘﻪﺀ ﻭﺍﺗﺮ ﭘﻠﻮ
ﻣﺴﺎﺑﻘﻪ ﺩﺍﺩﻡ

۳ - ﺗﻮﯼ ﻃﺒﻘﻪ ﻫﻤﮑﻒ ﺟﻠﻮ ﺩﺭ ﺁﺳﺎﻧﺴﻮﺭ ﻭﺍﯾﺴﺎﺩﯼ
ﻣﯿﭙﺮﺳﻦ : ﺩﺍﺭﯼ ﻣﯿﺮﯼ ﺑﺎﻻ؟ ! ﻧﻪ ﻣﻨﺘﻈﺮﻡ ﺳﻮﺋﯿﺖ
ﺑﯿﺎﺩﭘﺎﯾﯿﻦ

۴ - ﺗﻮ ﺣﻤﻮﻡ ﻫﺴﺘﯽ ﺩﺭ ﻣﯿﺰﻧﻦ ﻣﯿﭙﺮﺳﻦ : ﺩﺍﺭﯼ
ﭼﮑﺎﺭ ﻣﯿﮑﻨﯽ؟ ! ﺧﺐ ﻣﻌﻠﻮﻣﻪ ﺩﺍﺭﻡ ﻣﺸﻘﺎﻣﻮ ﻣﯿﻨﻮﯾﺴﻢ

۵ - ﺭﻭ ﺭﺧﺘﺨﻮﺍﺑﯽ ﭼﺸﺎﺗﻮ ﺑﺴﺘﯽ ﻣﯿﭙﺮﺳﻦ :
ﺧﻮﺍﺑﯿﺪﯼ؟ ! ﻧﻪ ﺩﺍﺭﻡ ﺳﻌﯽ ﻣﯿﮑﻨﻢ ﺑﻤﯿﺮﻡ

۶ - ﺍﺯ ﻣﺴﺠﺪ ﺑﺮﮔﺸﺘﯽ ﻣﯿﭙﺮﺳﻦ : ﻧﻤﺎﺯ ﺗﻤﻮﻡ
ﺷﺪ؟ ! ﻧﻪ ﻣﺎ ﺗﺎﯾﻢ ﺍﻭﺕ ﮔﺮﻓﺘﯿﻢ ﺍﻭﻣﺪﯾﻢ ﺍﺳﺘﺮﺍﺣﺖ ﮐﻨﯿﻢ ...

ﻭﺍﻻﺍﺍﺍﺍﺍ.............

دیدگاه  •   •   •  1393/02/17 - 19:48
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

{ شکلات }

با یه شکلات شروع شد ؛
من یه شکلات گذاشتم تو دستش ؛
اونم یه شکلات گذاشت تو دستم
من بچه بودم ؛ اونم بچه بود ؛ سرمو بالا کردم سرشو بالا کرد ؛
دید که منو میشناسه .
خندیدم ؛ گفت : دوستیم ؟ گفتم : دوست ؛ دوست ؛ گفت : تا کجا ؟
گفتم : دوستی که تا نداره
گفت : تا مرگ ؛ خندیدم ؛ گفتم : من که گفتم تا نداره ؛
گفت : باشه ؛ تا پس از مرگ ؛
گفتم : نه ؛ نه ؛ نه ؛ نه ؛ تا نداره ؛
گفت : قبول ؛ تا اون جایی که همه دوباره زنده میشن ؛ یعنی زندگی پس از مرگ ؛
بازم با هم دوستیم ؛ تا بهشت تا جهنم تا هر جا که باشه با هم دوستیم ؟
خندیدم ؛ گفتم :تو تا هر جا دلت خواست تا بکش ؛ از سر این دنیا تا سر اون دنیا ؛
اما من اصلا براش تا نمیزارم
نگاهم کرد ؛ نگاهش کردم ؛ باور نمیکرد ؛
میدونستم اون میخواست حتما دوستیمون تا داشته باشه ؛ دوستی بدون تا رو نمیفهمید .. گفت : بیا برای دوستیمون یه نشونه بزاریم ؛
گفتم : باشه تو بزار ؛
گفت : شکلات ؛ هر بار همدیگرو می بینیم یه شکلات مال تو ؛ یکی هم مال من باشه
گفتم : باشه ؛ .... هر بار یه شکلات میزاشتم تو دستش ؛
اونم یه شکلات میزاشت تو دست من
باز همدیگرو نگاه میکردیم یعنی دوستیم ؛ دوست ؛ دوست ...
من تندی شکلاتمو باز میکردم میزاشتم تو دهنمو تند تند میمکیدم
میگفت شکمو ؛ تو دوست شکمو من هستی ؛
و شکلاتشو میزاشت تو یه صندوقچه کوچولو خوشگل ؛
میگفتم : بخورش ؛
میگفت تموم میشه ؛ میخوام تموم نشه برای همیشه بمونه ؛
صندوقچه پر از شکلات شده بود ؛ هیچ کدومشو نمیخورد ؛
ولی من همشو خورده بودم
گفتم ؛ اگه یه روز شکلاتاتو مورچه ها بخورن ؟
گفت : مواظبشون هستم ؛ میگفت : میخوام نگهشون دارم تا موقعی که دوست هستیم ...
من شکلاتمو میزاشتم تو دهنم میگفتم : نه ؛ نه ؛ نه ؛ تا نداره دوستی که تا نداره ..
یکسال ، دوسال ؛ سه سال ؛ چهار سال ؛ هفت سال ؛ بیست سال شد
اون بزرگ شد ؛ منم بزرگ شدم ؛ من همه شکلاتامو خوردم ؛ اون همه شکلاتاشو نگهداشته ؛
اون اومده بود تا امشب خداحافظی کنه ؛ میخواد بره ؛ اون دور دورا ؛
میگه : میرم اما زود بر میگردم ؛
من که میدونم میره بر نمی گرده ؛ یادش رفت شکلات به من بده ؛ من که یادم نرفته بود
یه شکلات گذاشتم کف دستش ؛ این برای خوردنه ؛ یه شکلاتم گذاشتم کف اون دستش
این آخرین شکلات برای صندوق کوچیکت ؛
یادش رفته بود صندوقی داره برای شکلاتاش ؛ هر دو تا رو خورد ؛ خندیدم ؛ میدونستم دوستی مون تا نداره ؛ اما دوستی اون تا داره مثل همیشه
خوب شد همه شکلاتامو خوردم ؛ اما اون هیچ کدومشو نخورده ؛
حالا با یه صندوق پر شکلات های نخورده چی کار میکنه ؟؟

دیدگاه  •   •   •  1393/02/17 - 18:42
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

ﺁﺩﻡ ﻭﻗﺘﯽ ﺍﺯ ﺣﻤﻮﻡ ﻭ ﺍﺳﺘﺨﺮ ﻣﯿﺎﺩ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﻧﻮﮎ

ﺍﻧﮕﺸﺘﺎﺵ ﭼﻪ ﺷﮑﻠﯿﻪ؟؟؟؟؟

ﺧﺐ؟؟؟؟
ﺑﮕﻮ ﺧﺐ..!!!!!.

ﺻﻮﺭﺕ ﯾﺎﺭﻭ ﺩﻗﯿﻘﺎ ﻫﻤﻮﻥ ﺷﮑﻠﯿﻪ، ﺗﻮﻭ

ﻓﯿﺴﺒﻮﮐﺶ works at ﺭﻭ ﻧﻮﺷﺘﻪ:

modeling

من میرم اسید بخورم.

دیدگاه  •   •   •  1393/02/17 - 18:38
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

آیا میدانستید انسانهایی که بیشتر عمر میکنند
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
دیرتر میمیرند ؟!!
نه خدایی می دونستید؟؟؟ :)))))
اگر کاری ندارید من برم به کشفیات دیگم برسم
بیمزه هم خودتی.

دیدگاه  •   •   •  1393/02/17 - 17:46
+3
be to che???!!
be to che???!!
ﺍﺯ ﻣﺎﻣﺎﻧﻢ ﭘﺮﺳﯿﺪﻡ

ﺭﻭﺯ ﺍﻭﻟﯽ ﮐﻪ ﺗﻮﻧﺴﺘﻢ ﺭﻭﯼ ﭘﺎﯼ ﺧﻮﺩﻡ ﺭﺍﻩ ﺑﺮﻡ ﭼﻪ ﻋﮑﺲ ﺍﻟﻌﻤﻠﯽ ﻧﺸﻮﻥ ﺩﺍﺩﯼ !؟

ﮔﻔﺖ ﻫﯿﭽﯽ ﻭﺍﻻ ﻓﻘﻂ ﺑﻪ ﺑﺎﺑﺎﺕ ﮔﻔﺘﻢ ﺩﺭ ﮐﺎﺑﯿﻨﺖ ﻫﺎ ﺭﻭ ﺑﺎ ﮐﺶ ﺑﺒﻨﺪﻩ
<img src=" class="wp-smiley" />

ینی از همون اولم مورد توجه همه بودم !
آخرین ویرایش توسط asalam در [1393/02/17 - 16:38]
دیدگاه  •   •   •  1393/02/17 - 16:37
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

ﺑﯿﺴﺖ ﺳﺎﻝ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﻧﺪﺍﺷﺘﻢ ﮐﻪ ﭘﺪﺭﻡ ﭘﺎﮐﺖ ﺳﯿﮕﺎﺭ
ﻭﯾﻨﺴﺘﻮﻥ ﺭﻭ ﺗﻮ ﺟﯿﺒﻢ ﺩﯾﺪ !! ﺍﻭﻣﺪ ﺟﻠﻮ ﻭ ﺯﺍﺭﺕ ﺯﺩ
ﺯﯾﺮ
ﮔﻮﺷﻢ !!
.
.
ﮔﻔﺖ ﺩﻫﻨﺖ ﺳﺮﻭﯾﺲ ﻣﻦ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﺳﻨﻢ ﺑﻬﻤﻦ ﻣﯿﮑﺸﻢ ﺗﻮ
ﮐﻪ ﻧﻮﻥ ﺧﻮﺭ ﻣﻨﯽ ﭘﻮﻝ ﻭﯾﻨﺴﺘﻮﻥ ﺭﻭ ﺍﺯ ﮐﺠﺎ
ﻣﯿﺎﺭﯼ ...!!؟

دیدگاه  •   •   •  1393/02/15 - 21:59
+4

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ