گاهی وقتاکمبودآدمایی مثل خودمومیکنم
.
.
.
.
.
.
.
.
.
کوفتتون بشه که منودارین..

خـنـده ام مـیگیـرد…

از ایـنکه…



هنـوز بـهت فـکر میـکنم…



خدایـا کمـکم کـن…



خسـته شـده ام…



وقتی مال من نیسـت…



چـرا تو فـکرمه…

غضنفر : بیا این سوپو مزه کن !
ﮔﺎﺭﺳﻮﻥ : ﺧﯿﺮﻩ ﺍﯾﺸﺎﻻ ، ﭼﯿﺰﯼ ﺩﺍﺭﻩ ؟
ﻏﻀﻨﻔﺮ : ﻓﻘﻂ ﻣﺰﻩ ﮐﻦ !
ﮔﺎﺭﺳﻮﻥ : ﺍﮔﻪ ﺳﺮﺩﻩ ﺑﮕﻢ ﻋﻮﺽ ﮐﻨﻦ !
ﻏﻀﻨﻔﺮ : ﺩﺍﺭﻡ ﺧﻮﺍﻫﺶ ﻣﯿﮑﻨﻢ ﻓﻘﻂ ﻣﺰﻩ ﮐﻦ !
ﮔﺎﺭﺳﻮﻥ : ﻣﻦ ﺩﺍﺭﻡ ﺧﻮﺍﻫﺶ ﻣﯿﮑﻨﻢ ﺍﮔﻪ ﭼﯿﺰﯼ ﮐﻢ ﺩﺍﺭﻩ ﺑﮕﻮ
ﻏﻀﻨﻔﺮ : ﺑﺮﺍﺩﺭ ﻣﻦ ، ﻣﯿﮕﻢ ﻣﺰﻩ ﮐﻦ . ﯾﻌﻨﯽ ﻣﺰﻩ ﮐﻦ ، ﺑﻪ ﺣﺮﻓﻢ ﮔﻮﺵ ﺑﺪﻩ
ﮔﺎﺭﺳﻮﻥ : ﺑﺎﺷﻪ ﺍﻻﻥ ﻣﯿﭽﺸﻤﺶ ، ﻗﺎﺷﻖ ﮐﺠﺎﺱ ؟
ﻏﻀﻨﻔﺮ : ﺍﻫﺎ !؟ ﻗﺎﺷﻖ ﮐﺠﺎﺳﺖ ﻣﺮﺗﯿﮑﻪ .............!

بگو دیروز چی شد؟؟؟
دیروز تو اتویوس یه پسر بچه ی خیلی ناز که حدودا 3 ساله بود گریه میکرد و تانکر تانکر اشک میریخت در حدی که درو پنجره اتوبوس به التماس افتاده بود ..به مامانش میگف چرا واسم شکلات نخ[!] ؟؟؟چ جیغای رنگیم که نمیزد ....خلاصه کاسه صبر مامانیش لبریز شد و با عصبانیت گفت آمپول میزنما (خودتون دیگه قیافه مامانه رو تو اون لحظه تصور کنید) حالا اینجارو داشته باش بچه پررو پرو شلوارشو کشید پایین بیا بزن... من و اژ آمپول میتلشونی؟؟
من و میگی هنوز تو شوکم م م م خدایی قفل کردم...
اینا عایا بچن یا غول چراغ جادو .....

ما یه گودزیلای 2.5 ساله داریم توجه داشته باشید 2.5 سال!!!!!!!! (این گودزیلا خواهرزادمه)
دیروز شلوغی میکرد بهش گفتم می دمت دست آشغالی که ببرت از شانس بد من اشغالیه با ماشین از راه رسید برگشته بهم مگه زود باش منو بده دست اشغالی ده زود باش منو بده دست اشغالی
منو میگی
برای کمتر ضایع شدن صحنه رو ترک کردم!!!!!!!!!
واما گودزیلا هم چنان دنبالم کرده بود