یافتن پست: #کم

melika
melika

اگه بدونید چنگیزخان با سوزوندن کتابای علمی
چقد از بار درسهایی که قرار بوده بخونیم کم کرده
هر شب جمعه واسش فاتحه میخونید !!!
دیدگاه  •   •   •  1392/10/22 - 15:18
+10
melika
melika
"مردی نزد روانپزشک رفت و از غم بزرگی که در دل داشت
تعریف کرد...
دکتر گفت:به فلان سیرک برو آنجا دلقکی هست آنقدر میخندانت تا غمت از یادت برود... مرد لبخند تلخی زد و گفت: من همان دلقکم!"
1 دیدگاه  •   •   •  1392/10/22 - 15:10
+9
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥


دعای باران چرا ...


دعا عشق بخوان!!!


این روزها دل ها تشنه ترند تا زمین!!!!!


خداا کمی عشق ببار!!!


دیدگاه  •   •   •  1392/10/21 - 19:09
+5
alireza
alireza
اینارو میشناسید؟
5 دیدگاه  •   •   •  1392/10/21 - 17:35
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

پسرﻩ ﺍﺳﺘاﺘﻮﺱ ﺯﺩﻩ ﺑﻮﺩ:
" ﭼﺸﻤﺎﻧﻢ...
ﺳﮓ ﺩﺍﺭﻧﺪ!
ﭼﺮﺍ ﺣﺮﻑ ﻫﺎﯾﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﻧﻤﯿﻔﻬﻤﯽ؟
ﻣﯽ ﺷﻨﻮﯼ؟
ﭼﻪ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﻨﺪ؟ "
ﻣﻨﻢ ﮐﺎﻣﻨﺖ ﮔﺬﺍﺷﺘﻢ " :ﻣﯽ ﮔﻮﯾﻨﺪ ﻫﺎﭖ ﻫﺎﭖ "
ﺑﯽ ﺷﻌﻮﺭ ﺑﻼﮐﻢ ﮐﺮﺩ
خو مگه سگ چیز دیگه ای هم میگه؟؟؟

2 دیدگاه  •   •   •  1392/10/21 - 16:08
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
بچه ها کم کم داریم به آخر امتحانا نزدیک میشیم!!
کم کم به فکر جا و مکان خود بعد از گرفتن کارنامه ها باشید که تو این زمستونی و سرما بیرون نمونید :-Dستاد یادآوری داغ دل دانش آموزا
7 دیدگاه  •   •   •  1392/10/21 - 16:05
+2
behrooz
behrooz


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

حسنی نگو جوون بگو
علاف و چش چرون بگو

موی ژلی، ابرو کوتاه، زبون دراز، واه واه واه
نه سیما جون، نه رعنا جون

نه نازی و پریسا جون
هیچ کس باهاش رفیق نبود

تنها توی کافی شاپ
نگاه می کرد به بشقاب !

باباش می گفت: حسنی می ری به سربازی ؟
نه نمی رم نه نمی رم

به دخترا دل می بازی ؟!
نه نمی دم نه نمی دم

گل پری جون با زانتیا
ویبره می رفت تو کوچه ها

گلیه چرا ویبره میری ؟
دارم میرم به سلمونی
که شب برم به مهمونی

گلی خانوم نازنین با زانتیای نقطه چین
یه کمی به من سواری می دی ؟!

نه که نمی دم
چرا نمی دی ؟
واسه اینکه من قشنگم، درس خونم و زرنگم
اما تو چی ؟

نه کارداری ؟ نه مال داری ؟ فقط هزار خیال داری
موی ژلی، ابرو کوتاه، زبون دراز، واه واه واه

در واشد و پریچه
با ناز اومد توو کوچه

پری کوچولو، تپل مپولو، میای با من بریم بیرون ؟
مامان پری، از اون بالا

نگاه می کرد تو و کوچه را
داد زد و گفت : اوی ! بی حیا

برو خونه تون تو را بخدا
دختر ریزه میزه
حسابی فرز و تیزه
اما تو چی ؟

نه کارداری ؟ نه مال داری ؟ فقط هزار خیال داری
موی ژلی، ابرو کوتاه، زبون دراز، واه واه واه

نازی اومد از استخر
تو پوپکی یا نازی ؟

من نازی جوانم
میای بریم کافی شاپ ؟

نه جانم
چرا نمیای ؟
واسه اینکه من صبح تا غروب، پایین، بالا، شمال، جنوب، دنبال یک شوهر خوب
اما تو چی ؟

نه کارداری ؟ نه مال داری ؟ فقط هزار خیال داری
موی ژلی، ابرو کوتاه، زبون دراز، واه واه واه

حسنی یهو مثه یه جت
رسید به یک کافی نت

اون شد و رفت تو چت رووم
گپید با صدتا خانووم!

هیشکی نگفت کی هستی ؟
چی کاره ای چی هستی ؟

تو دنیای مجازی
علافی کرد و بازی

خوشحال و شادمونه
رفت و رسید به خونه

باباش که گفت: حسنی برات زن بگیرم ؟
اره که می خوام اره که میخوام

چاهارتا شرعن بگیرم ؟
اره که می خوام اره که میخوام

حسنی اومد موهاشو
یه خورده ابروهاشو

درست و راست و ریس کرد
رفت و تو کوچه فیس کرد

یه زن گرفت و شاد شد
زی ذی شد و دوماد شد

_  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _   _  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _   _  _  _  _


و این هم یک روایت دیگه از حسنی قصه ها


توی ده شلمرود (که بعدا گسترش پیدا کرد و شد تهران بزرگ)
حسنی تک و تنها بود
حسنی نگو! (چون اسمش رو عوض کرده و گذاشته ساسان) بلا بگو
سوسول سوسولا بگو
موی بلند، صورت سه تیغ، ناخن دراز، واه و واه و واه!

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

با فلفلی و قلقلی میرن باشگاه بدن سازی
تیپش شده شلوار جین، پاره پوره
با بلوزای اندامی

باباش می‌گفت: حسنی بیا برو حموم
حسنی می گفت: نه نمی رم. نه نمی رم!
تازه آرایشگاه بودم!
کلی خرج موهام کردم!

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

کره الاغ کدخدا (که حالا شده یه زانتیا)
ویراژ می ده تو کوچه ها
پشت فرمونش یه دختره
دختر ناز کدخدا !

حسنی می گه: منم سوارم می کنی؟!
دختره می گه: نه که نمی شه، نه که نمی شه!
ماشین من با کلاسه!
اگه تو گیتار می زنی، اون وقت سوارت می کنم!

حسنی به عشق زانتیا
شایدم بخاطر دختر کدخدا
می خواد که با کلاس بشه
کلاس گیتار نمی ره (باباش اجازه نمی ده)
اما یه کاور گیتار
می گیره رو کولش می ندازه.

توی ده شلمرود، حسنی نبود، ساسان بود
با ماشین کدخدا، ویراژ میداد تو کوچه ها!
1 دیدگاه  •   •   •  1392/10/21 - 12:01
+6
SAEED
SAEED
در aBiHa
یکم صبر کن تا لود شه
فیلم گل فرهاد به لنگیاس
تو دربی 69
آی بدو آی بدو
دربی 69
دیدگاه  •   •   •  1392/10/20 - 14:39
+4
-2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
74237f690d954b0a588673272d6f0065-425


منو ویرون کنی اباد می شم
تو زندونم کنی ازاد می شم
اره مجنون میشم وقتی که تلخی
یکم شیرین بشی فرهاد می شم
تو هر جا باشی دنبالت منم من
توی تقدیر امسالت منم من
اگه حافظ اگه قهوه اگه رمل
بگیر میبینی تو فالت منم من
میدونم عشق تو تاخیر داره
ولـی اصرار من تـاثیر داره
توهم دیونه من میشی اخر
تب مجنون بدون واگیر داره
خیال کردی همیشه مهلتی هست
واسه ناز کردنت همیشه طاقتی هست
اگه من عاشقت باشم درسته
برای تو همیشه مهلتی هست


دیدگاه  •   •   •  1392/10/19 - 19:00
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
دلخوشم با غزلی تکه نانی ابی
و اگر باز بپرسی گویم:دلخوشم بانفسی
حبه قندی چایی صحبت اهل دلی
فارغ از همهمه ی دنیایی
مردی میگفت:
دلخوشی ها کم نیست دیده ها نابیناست.
دیدگاه  •   •   •  1392/10/19 - 18:52
+2

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ