یافتن پست: #کم

♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
جمله ی( من خیلی کم میام نت) چیست؟
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.


مقدمه ای برای دادن یا گرفتن شماره
کور شم اگه دروغ بگم=)):))
راستـــــــــــــــــی
بَچه ها مَن خیلی کَم میام نِــــــت..بَرنامَتون چیـــــــه؟
دیدگاه  •   •   •  1392/05/18 - 21:05
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
بهتره نداشته باشمت ! تا این که داشته باشم و ندونم با چند نفر شریکم !
دیدگاه  •   •   •  1392/05/18 - 21:03
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
اسم پسرا در دهه های اخیر:
ممدگیسو کمند//////// احسان زیر ابرو////////// عباس مو طلایی//////// علی ساپورت
رضا النگوو/////////// احمد گوشواره
دخترا جیغ دست هورااااااااااااا
دیدگاه  •   •   •  1392/05/18 - 20:55
+3
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
نقاشی فوق العاده از کارکتر انیمیشن گیسو کمند
دیدگاه  •   •   •  1392/05/18 - 14:07
+3
be to che???!!
be to che???!!
http://uploadtak.com/images/t775_0.jpg@A-Sh-F
17 دیدگاه  •   •   •  1392/05/17 - 23:02
+5
xroyal54
xroyal54
ﺑﻪ ﺑﻌﻀﯿﺎ ﺑﺎﯾﺪ ﮔﻔﺖ ﻋﺰﯾﺰﻡ...
ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﺎ ﺑﺎﺯﺍﺭ ﻧﯿﺴﺖ ﮐﻪ ﺑﺮﯼ ﯾﻪ ﺩﻭﺭ ﺑﺰﻧﯽ ﺍﮔﻪ ﺍﺯ
ﮐﺴﯽ ﺧﻮﺷﺖ ﻧﯿﻮﻣﺪ
ﺑﺮﮔﺮﺩﯼ،
ﺭﻓﺘﯽ ﺩﯾﮕﻪ ﺑﺮﻭ ﮔﻢ ﺷﻮ ﺗﺎ ﯾﻪ ﻟﮕﺪ ﻧﺨﻮﺍﺑﻮﻧﺪﻡ ﺗﻮ
ﺷﯿﮑﻤﺖ
دیدگاه  •   •   •  1392/05/17 - 18:12
+10
nanaz
nanaz
در CARLO
زن به شیطان گفت : آیا آن مرد خیاط را می بینی ؟ میتوانی بروی وسوسه اش کنی که همسرش را طلاق دهد ؟
شیطان گفت : آری و این کار بسیار آسان است
پس شیطان به سوی مرد خیاط رفت و به هر طریقی سعی می کرد او را وسوسه کند اما مرد خیاط همسرش را بسیار دوست داشت و اصلا به طلاق فکر هم نمی کرد
پس شیطان برگشت و به شکست خود در مقابل مرد خیاط اعتراف کرد
سپس زن گفت : اکنون آنچه اتفاق می افتد ببین و تماشا کن
زن به طرف مرد خیاط رفت و به او گفت :
چند متری از این پارچه ی زیبا میخواهم پسرم میخواهد آن را به معشوقه اش هدیه دهد پس خیاط پارچه را به زن داد. سپس آن زن رفت به خانه مرد خیاط و در زد و زن خیاط در را باز کرد وآن زن به او گفت : اگر ممکن است میخواهم وارد خانه تان شوم برای ادای نماز ، و زن خیاط گفت :بفرمایید،خوش آمدید
و آن زن پس از آنکه نمازش تمام شد آن پارچه را پشت در اتاق گذاشت بدون آنکه زن خیاط متوجه شود و سپس از خانه خارج شد و هنگامی که مرد خیاط به خانه برگشت آن پارچه را دید و فورا داستان آن زن و معشوقه ی پسرش را به یاد آورد و همسرش را همان موقع طلاق داد
سپس شیطان گفت : اکنون من به کید و مکر زنان اعتراف می کنم
و آن زن گفت :کمی صبر کن
نظرت چیست اگر مرد خیاط و همسرش را به همدیگر بازگردانم؟؟؟!!!
شیطان با تعجب گفت : چگونه ؟؟؟
آن زن روز بعدش رفت پیش خیاط و به او گفت
همان پارچه ی زیبایی را که دیروز از شما خریدم یکی دیگر میخواهم برای اینکه دیروز رفتم به خانه ی یک زنی محترم برای ادای نمازو آن پارچه را آنجا فراموش کردم و خجالت کشیدم دوباره بروم و پارچه را از او بگیرم و اینجا مرد خیاط رفت و از همسرش عذرخواهی کرد و او را برگرداند به خانه اش.
و الان شیطان در بیمارستان روانی به سر میبرد
دیدگاه  •   •   •  1392/05/17 - 16:48
+5
nanaz
nanaz
در CARLO
بعضی وقتا دروغ خوبه !
به مادر کم طاقت باید دروغ گفت :
باید بهش بگی حالم خوبه
غذا خوبه
هوا خوبه
دلمون خوشه
وقتی مادر خوب باشه یعنی همه چیز خوبه …
دیدگاه  •   •   •  1392/05/17 - 16:27
+6
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
یکی بیاد به مامانم بگه من شکمو نیستم
فقط نسبت به غذاهای توی یخچال احساس مسئولیت میکنم
.
دیدگاه  •   •   •  1392/05/17 - 16:25
+6
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
ﻧﺎﻡ : اصغر
ﺗﺤﺼﯿﻼﺕ : ﮐﻢ ﺳﻮﺍﺩ
ﻣﺘﻮﻟﺪ : ﺩﻩ ﭘﺎﯾﯿﻦ
ﻋﻼﯾﻖ : ﺍﻻﻍ ﺳﻮﺍﺭﯼ
.
.
.
ﻣﺸﺨﺼﺎﺕ ﻓﯿﺲ ﺑﻮﮎ
ﺍﺳﻢ : کامبیز
ﺗﺤﺼﯿﻼﺕ : ﻓﻮﻕ ﻟﯿﺴﺎﻧﺲ ﺍﻗﺘﺼﺎﺩ
ﻣﺘﻮﻟﺪ :ﺗﻬﺮﺍﻥ . زعفرانیه
ﻋﻼﯾﻖ : ﺍﺗﻮﻣﯿﻞ ﺭﺍﻧﯽ ﻭ ﻧﻮﺍﺧﺘﻦ ﭘﯿﺎﻧﻮ :|
دیدگاه  •   •   •  1392/05/17 - 16:04
+4

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ