یافتن پست: #گاهی

ar8qf4min
ar8qf4min
گاهی به سرم می زند بزنم زیر همه چیز و همه چیز!
اما سر که کاره ای نیست، این “دل” است که فرمانروایی میکند...
دیدگاه  •   •   •  1392/06/14 - 10:44
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
گاهی دلم دوکلمه حرف مهربانانه میخواهد...

نه به شکل " دوستت دارم" و
یا نه به شکل " بی تو میمیرم " ... ...

ساده شاید ، مثل :

" دلتنگ نباش، امیدت به
خدا ... فردا روز دیگری ست ! "
دیدگاه  •   •   •  1392/06/13 - 22:10
+5
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
گاهی میرسه که دیگه از خدا نه پول میخـوای نه خونه میخـوای نه کَس و کار یه موقع هایی هست فـقط یـه دل خوش میخوای فـقط ... یه دل خوش !!
دیدگاه  •   •   •  1392/06/13 - 21:41
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



گاهی اوقات یک مرد هم نیاز دارد مردانه به آغوش کشیده شود ... !


دیدگاه  •   •   •  1392/06/13 - 18:06
+1
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



خـــــــــدا گفت : او را به جهنم ببریـــــــــــد...!
..
..
..
..
برگشت و نگاهی به خـــــــدا کــرد...
..
..
..
..
..
.
.
.
خــــــدا گفت : صبــــــــر کنید ؛ او را به بهشت ببریـــــــــــد!!
فرشتگان ســـــــــؤال کردند : چــــــــــــرا؟؟
جــــواب آمـــــــــــد...:
چــــــــون او هنوز به من امیدوار است........





دیدگاه  •   •   •  1392/06/13 - 17:55
+3
fingliiiiiiii
fingliiiiiiii

این من ! نه زیبایم ، نه مهـربانم....نه عـاشق و نه محتاج نگاهی...!

فراری از دختران آهن پرست و پسران مانکن پرست

فقط برای خودم هستم...خوده خودم !

صبورم و عجول!!

سنگین...سرگردان...مغرور...قـانع...

با یک پیچیدگی ساده و مقداری بی حوصلگیه زیاد!!!

و برای تویی که چهره های رنگ شده را می پرستی نه سیرت آدمی را ؛

هیچ ندارم !

راهت را بگیــر و بـــــــرو ، حوالی من توقف ممنــــوع است........

آخرین ویرایش توسط fingilii در [1392/06/13 - 18:43]
دیدگاه  •   •   •  1392/06/13 - 17:46
+1
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
گلوی آدم را باید گاهی بتراشند . . .

تا برای دلتنگی های تازه جا باز شود !

دلتنگی هایی که جایشان نه در دل که در گلوی آدم است !

دلتنگی هایی که می توانند آدم را خفه کنند . . . !
دیدگاه  •   •   •  1392/06/13 - 15:28
+3
nanaz
nanaz

زن ها گاهی اوقات چیزی نمی گویند...
چون به نظرشان لازم نیست چیزی گفته شود
با نگاهشان حرف میزنند......
به اندازه یک دنیا حرف می زنند..
هرگز نباید از چشمان هیچ زنی ساده گذشت
دیدگاه  •   •   •  1392/06/13 - 14:00
+4
ar8qf4min
ar8qf4min
تو می روی و باز نمیگردی،
اما چیزی که میماند..
یک بوسه!
یک بغض لعنتی!
یک آه!
و یک سوال بی جواب:
هنوز گاهی دلت برای لبهام تنگ می شود؟؟
چه مهربان بودی وقتی دروغ می گفتی
دیدگاه  •   •   •  1392/06/13 - 11:33
+5
ar8qf4min
ar8qf4min
گاهی ادم بین ماندن و نماندن می ماند!
به رفتن که فکر می کنی:
اتفاقی می افتد که منصرف میشوی...
میخواهی بمانی:
رفتاری میبینی که باید بروی...
این بلاتکلیفی خودش کلی جهنم است
دیدگاه  •   •   •  1392/06/13 - 11:21
+5

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ