یافتن پست: #گذری

♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



تــو میگذری ...

زمان ... میــگـــــذرد !...

اما چه کنم با دلی...

كه از تو ...

توان گذشتنش ...نیست !!


دیدگاه  •   •   •  1392/07/25 - 20:05
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
گاهی اوقات باید بگذری
بگذاری
و
بروی ...!
وقتی می مانی
و
تحمل می کنی
از خودت یک احمق می سازی...!
دیدگاه  •   •   •  1392/07/21 - 18:52
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞حرف ها را می ریزم در ساک و

ساکت از کنار تو می گذرم۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞

۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞می گذارم چشم ام

لوح باستانی آن اندوهی باشد۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞

۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞که راز خلقت اجدادت را در آن می خوانی

ساک ات را کنار پلک ام بگذار۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞

۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞بردار ، ساکی پر از حرف ...

تا بگذری از کناره ها۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞

۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞با من .
دیدگاه  •   •   •  1392/07/16 - 19:33
saeed
saeed

شاید سال ها بعد در گذر جاده ها بی تفاوت ازکنارهم بگذریم


و تو...


آهسته زیر لب بگویی چقدر آن غریبه شبیه خاطراتم بود.......

دیدگاه  •   •   •  1392/07/13 - 14:23
+4
roya
roya
از این پس خالی به دست می زنیم که در یاد بماند به هیچکس نصیحت نکنیم،،


ادما در هر اتیشی که هستند باشند ما فقط نگاه می کنیم،،


دیگه مهم نیست برای دوست رگ پاره کنیم،،خون جاری شو،، ودل را به اتش بکشیم،،


هرچی که بود تمام شد دیگه به هیچ کس از ادما ودوست خوبی نمی کنیم،،


پس با تمام وجودی که هست از همه چی می گذریم،،


ومی گویم******بـــــــی خـــــیــــال هـــــمـــه********
دیدگاه  •   •   •  1392/07/10 - 10:49
+6
رها
رها
شایدسالها بعددرگذرجاده ها بی تفاوت از کنارهم بگذریم وتواهسته زیرلب بگویی  چقدران غریبه شبیه خاطراتم بود...........{-60-}
دیدگاه  •   •   •  1392/07/9 - 13:04
+7
xroyal54
xroyal54
گفت : با مـــــادر یه جملــــه بساز !!

گفتم : من با مادر جملــــه نمیسازم ؛ دنیامـــــــــــو می سازم . !!!
.
.
.
.
از تمام دلتنگی ها ، از اشک ها و شکایت ها

که بگذریم باید اعتراف کنم

مادرم که میخندد خوشبختم !
دیدگاه  •   •   •  1392/07/8 - 23:25
+7
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



زور میزنم
خیلی شدید
که شاید بشود
ولی نمیشود
طوری چسبیده است
که کندنش محال است
حتی با قلم وچکش هم نمیتوانم
اگرهم بشود اثارش باقی خواهد ماند
مثل جای پای رهگذری در برف
مثل گرد پیری بر پیکر فرتوتم
خاطرات را میگویم




دیدگاه  •   •   •  1392/07/6 - 18:01
+1
saman
saman


چه سخت است ...


تشییع عشق بر روی شانه های فراموشی ،


و دل سپردن به قبرستان جدایی ،


وقتی که میدانی پنج شنبه ای نیست ،


تا رهگذری ،


بر بی کسی ات فاتحه ای بخواند…



دیدگاه  •   •   •  1392/07/6 - 02:01
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
این روزها که جرات دیوانگی کم است

بگذار باز هم به تو برگردم

بگذار دست کم ، گاهی تو را به خواب ببینم

بگذار در خیال تو باشم

بگذار . . .

بگذریـم
.
دیدگاه  •   •   •  1392/07/2 - 17:51
+2
صفحات: 3 4 5 6 7 پست بیشتر

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ