♥ نگار ♥
رویای با تو بودن را نمی توان نوشت نمی توان گفت و حتی نمیتوان سرود
با تو بودن قصه شیرینی است به وسعت تلخی تنهایی
و داشتن تو فانوسی به روشنایی هر چه تاریکی در نداشتند
و...و من همچون غربت زدای در اغوش بی کران دریای بی کسی
به انتظار ساحل نگاهت می نشینم و می مانم تا ابد
وتا وقتی که شبنم زلال احساست زنگار غم را از وجودم بشوید
بانوی دریای من...
کاش قلب وسعت می گرفت شمع با پروانه الفت می گرفت
کاش توی جاده های زندگی خنده هم از گریه سبقت می گرفت.
♥ نگار ♥
وقتی به دنیا آمدم باران میبارید...!
همه فکر کردن از خوبی پا قدمم است،
ندانستند خدا برای شروع بدبختی ام گریه میکند...!!
maryam
.خــــــــدآیـآ حَوآسَــت بهـ گریه هآی زیر پتـویــم هَسـتـ؟!!یآ تو هم فکـر میکنی مَـن... خوآبم.................
maryam
میگویند:آخر خنده گریه است.
بهانه ای جور کن
بخندم...!
بغض بدی در گلو دارم.
♥ نگار ♥
تو یه آزمون استخدام واسه سازمان سیا .......
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
سه نفر به مرحله پایانی رسیدن!!!!!!
یه ایتالیایی، یه ژاپنی، یه ایرانی!!!!!!
آخرین امتحانات این بود که به هر کدوم یه تفنگ دادن و گفتن:
باید این اسلحه رو بردارید و برین تو این اتاق و همسرتونو بکشین.....!!!!
مرد ژاپنی رفت تو و با گریه اومد بیرون و گفت من نمی تونم این کارو بکنم!!!
مرد ایتالیایی رفت بعد از چند دقیقه اومد گفت هرکاری می کنم نمی تونم کار من نیست!!!!
مرد ایرانی رفت تو اتاق بعد از چند دقیقه سر و صدا و جیغ و داد از اتاق اومد بیرون!!!
گفتن چیکار کردی؟؟؟؟؟؟
گفت تو اسلحه گلوله قلابی گذاشته بودن با صندلی کشتمش !!!!!!!!!!!!!!!
پیشاپیش روز مردای ایرانی مبارک!!!!!!!!
♥ نگار ♥
غضنفر دنبال جنازۀ یه آدم ثروتمند راه افتاده بود و به شدت گریه میکرد
یه نفر بهش دلداری داد و گفت : خدا رحمتش کنه ، مرحوم با شما
چه نسبتی داشت ؟؟؟؟
غضنفر : هیچی .... گریۀ منهم برای همینه !!!!!!!