یافتن پست: #گریه

sara
sara
بعضی از اشیا حس دارند …
گریه می کنند … مثل بالش من …
هرشب غرق اشک است !
دیدگاه  •   •   •  1392/04/15 - 11:54
+5
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
کورد یعنی....

کرد یعنی یک اصالت


ناب ... ناب

کرد یعنی یک سوال بی جواب

کرد یعنی منصور بر دار باش

مرگ را در آغوش و بیدار باش

کرد یعنی گریه های تا خدا

کرد یعنی سوزش بی انتها

کرد یعنی صد شهید و یک مزار

کرد یعنی برکه های بی قرار

کرد یعنی مویه های انتظار

کرد یعنی سالهای بی بهار

کرد نام یک قوم از پدر

کرد یعنی عاشقی کردن تا جنون

کرد یعنی نه مذهب نه مرز

بلکه خون

کرد یعنی عاشقی کردن تا جنون



ناهید محمدی

شاعر کورد از شهرستان ایوان استان ایلام
دیدگاه  •   •   •  1392/04/14 - 18:31
+3
mamad-rize
mamad-rize
در CARLO
گاهی خاطره های . . . ساده ترین . . . برای می شوند . . . !!
دیدگاه  •   •   •  1392/04/14 - 15:37
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
بچه تازه به دنیا اومده رو از بیمارستان آوردیم خونه خوابیده،
فامیلمون اومده می گه آخی خوابه؟
پَ نَ زدیمش تو شارژ!
دکترا گفتن 8-7 ساعت اول خوب بذارین شارژ شه بعد ازش استفاده کنین وگرنه خوب گریه نمی کنه!!!!!
دیدگاه  •   •   •  1392/04/13 - 21:54
+2
mamad-rize
mamad-rize
در CARLO
باران که می بارد…
دلم برایت تنگتر می شود…
راه می افتم…
من بغض میکنم…
آسمان گریه…!!
دیدگاه  •   •   •  1392/04/13 - 16:26
+5
*elnaz* *
*elnaz* *
امروز به آنهایی می اندیشم که روی هایم #گریه کردند و نوبت من که شد شانه کردند...
دیدگاه  •   •   •  1392/04/13 - 00:30
+4
M 0 R i c A R L0
M 0 R i c A R L0
در CARLO
چند وقت پیش یه شب ، داشتم میخوابیدم که یهو یه پشه اومد صاف نشست
نوک دماغم !
یه نیگا بهش انداختمو گفتم : سلام
گفت : علیک ..
گفتم : چیه؟
گفت: میخوام نیشت بزنم
گفتم : بیخیال ... این دفه رو کوتا بیا
گفت: تو بمیری راه نداره . گشنمه .
گفتم : الان میتونم با مشتم لهت کنم .
گفت : خودتم میدونی که تا بیای بزنی جا خالی دادمو مشتت میخوره وسط دماغت !
...
به نظر حرفش منطقی میومد !
گفتم : خیلی پستی
..ی دفه آهی بلند از ته دلش کشید و ساکت شد ...
گفتم چی شد؟؟
گفت : حاضری ؟
گفتم: تا جوابمو ندی نمیذارم بزنی ...
وقتی اصرارمو دید . دستمو گرفت و گفت : دنبالم بیا
گفتم کجا؟؟؟
گفت: مگه نمیخای جواب سوالتو بدونی ؟پس هیچ نگوو و دنبالم بیا
...ازجام بلند شدم و باهمدیگه راه افتادیم و رفتیم رفتیم و بازهم رفتیم...
گفت: هنوزم اصرار داری بدونی یا همینجا کارو تموم کنم ؟؟
گفتم : اینهمه راه اومدم تا جواب سوالمو بگیرم ... بریم
یهو یه لبخند زد و با دست زد به پشتم و گفت: این پشتکارته که
منو کشته !
راستش از شما چه پنهون ،یه جورایی ازش خوشم اومده بود .
به این فکر میکردم که اونقدا هم بچه بدی نیس !
تو این(باقیش تو دیدگاه)
1 دیدگاه  •   •   •  1392/04/12 - 23:50
+3
mamad-rize
mamad-rize
در CARLO
رفتم نشستم کنارش گفتم :

برای چی نمیری رو بفروشی ؟

گفت : بفروشم که چی ؟ تا دیروز می فروختم که با پولش

آبجی مو ببرم دکتر دیشب حالش بد شد و مُرد ،

با گفت : تو می خواستی گـُل بخری ؟

گفتم : بخرم که چی ؟ تا دیروز می خریدم برای

امروز فهمیدم باید کنم...! اشکاشو که پاک کرد

یه گـل بهم داد گفت :بگیر باید از نو شروع کرد

تو بدون ، من بدون ...

دیدگاه  •   •   •  1392/04/12 - 21:20
+4
saman
saman
در CARLO
امشب دوباره دلم بی صدا شکست
با گریه ای غریب و غمی آشنا شکست
تا کهکشان غرقه شدن در خیال تو
پرواز کرد و چون مرغی رها شکست
یک عمر من شکستم و با درد ساختم
اما کسی نگفت چرا بینوا شکست
ماندم میان موج غریبی ز اشک و آه
کشتی صبرم از ستم ناخدا شکست
امشب ستاره ها پی دلداری آمدند
اما ز داغ من دلشان تا خدا شکست
باز به داد دلم رسی ای کاش
امشب دوباره دلم بی صدا شکست{-59-}
1 دیدگاه  •   •   •  1392/04/12 - 17:46
+5
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
██░░░سیگار
██░░░تعارف ، آتش...

██░░░وچه تلخ بود قهوه ات وقتی قهر کردی...
██░░░تو راست میگفتی
██░░░تو همیشه صادقی
██░░░من افکارم کهنه شده است
██░░░تو در وزن تجدد اشعار امروزی
██░░░من از عصر دوم یخبندان...

██░░░تو زیبا که میشوی چشمانت پر از برف میشود
██░░░من اما گریه که میکنم زیباترین مرد دنیا...

██░░░تو همیشه درست می گویی...

██░░░██░░░██░░░██░░░██شاعر که چای نمی خورد
دیدگاه  •   •   •  1392/04/12 - 17:42
+2

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ