یافتن پست: #گلو

Mohammad Mahdi
Mohammad Mahdi
به سلامتی اون اوسکل بی غیرتی که میبینه عشقش واسه یکی دیگه میخنده اما بغض گلوشو قورت میده و آروم زیر لب میگه :بیمعرفت چقدر قشنگ میخنده {-33-}
دیدگاه  •   •   •  1392/08/26 - 18:09
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
آقا دیروز رفته بودم بازار داشتم از کنار یه پسره رد میشدم داشت اب میخورد سرفش گرفت...
مثلا اومدم بهش تیکه بپرونم بگم آخی پرید تو گلوت...؟؟؟!! آقا چشمتون روز بد نبینه زبونم نچرخید گفتم:گَرید تو پَلوت!!!!!!!خخخخخخخخخ
یعنی اون لحظه دلم میخواست نیستو تابود بشم برا همیشه
خیر سرمون بعد عمری مثلا اومدیم تیکه بپرونیم ...!!!!!!!
دیدگاه  •   •   •  1392/08/21 - 22:40
+2
*elnaz* *
*elnaz* *
لطفا بروید و جــای دیگرے دعــوا کنید ! با اعتراض ، بغــــــض ِ گلو
دیدگاه  •   •   •  1392/08/20 - 21:04
+7
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



آدما نباس دوست پیدا کنن
چون وقتی میرن
وقتی دیگه نمیشه بهشون زنگ بزنی
وقتی نمیتونی درد و دل کنی
یا حتی باهاشون شوخی کنی و بخندی
... و همه دوستی خلاصه میشه تو ع[!]ات و خاطراتت
هی بغض تو گلوت گیر میکنه
خفه ات میکنه
آدما باس همیشه تنها بمونن ...!





دیدگاه  •   •   •  1392/08/19 - 17:58
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
میخواهم با تو کمی درد دل کنم
میخواهم اینک که چشمانم پر از اشک است حرف های دلم را به تو بگویم
بغض گلویم را می فشارد،اشک از چشمانم میریزد
با همین بغضی که دارم میگویم که خیلی دوستت دارم
نمیدانم چرا در این لحظه بغض گلویم شکست و گریه کردم
بگذار اینک در این حال و هوای بارانی چشمانم حرفهای دلم را بگویم
تو بهترین هدیه ی دنیا هستی
تو بهترین و بزرگترین آرزوی دنیایی که در دلم نشستی
خیلی دوستت دارم،به خدا تنها تو را دارم
قطره های اشک از چشمانم میریزد،
این تنها خدا است که میبیند حال مرا، میفهمد درد این دل عاشق مرا
کمی تو آرامم کن ای خدا
آرامم کن، مرا از این حال و هوای پر از غم رها کن
آن کسی که دوستش دارم هنوز باور ندارد عشق مرا
این حال پریشان مرا
باور ندارد قلب عاشق مرا ، گریه های هر روز و هر شب مرا
زمانی بود که هیچگاه طاقت دیدن اشکهایم را نداشت
زمانی بود که طاقت شکستن دل عاشق مرا نداشت
حالا اشکم را در می آورد
دیدگاه  •   •   •  1392/08/12 - 20:40
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



نگو کفر است چون این کاروان چندین خدا دارد..خداوند ادب شاهنشه مهر و وفا دارد

علمداری که ساقی میشود بر سوزش دلها..لقب باب الحوائج غیرتی چون مرتضی دارد

خدای صبر زینب را بگو دردانه ی زهرا..پدر حیدر برادر چون امام مجتبی دارد

در آن طوفان نمیدانم چه آمد بر سرت بانو..فقط میدانم این زنجیر ها یک ناخدا دارد

خدای عشق میخواند به روی نیزه ها قرآن..و این دشت بلا با این خدایان حرف ها دارد

گلوی خشک شاه کودکان لب تشنه میگوید..منم شش ماهه سالاری که نامم هم شفا دارد





دیدگاه  •   •   •  1392/08/12 - 18:53
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



ﺑﺎﺯ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﺑﺎﺗﺮﺍﻧﻪ ﻣیخوﺭﺩ ﺑﺮ ﺑﺎﻡ ﺧﺎﻧﻪ ،ﯾﺎﺩﻡ ﺁﺭﺩﮐﺮﺑﻼﺭﺍ،ﺩﺷﺖ پر ﺷﻮﺭ ﻭ ﺑﻼ ﺭﺍ،

ﮔﺮﺩﺵ ﯾﮏ ﻇﻬﺮﻏﻤﮕﯿﻦ،ﮔﺮﻡ ﻭﺧﻮﻧﯿﻦ،ﻟﺮﺯﺵ ﻃﻔﻼﻥ ﻧﺎﻻﻥ،ﺯﯾﺮ ﺗﯿﻎ ﻭﻧﯿﺰﻩ ﻫﺎ ﺭﺍ،

ﺑﺎﺻﺪﺍﯼ ﮔﺮﯾﻪ ﻫﺎﯼ ﮐﻮﺩﮐﺎﻧﻪ ﻭ ﺍﻧﺪﺭﯾﻦ ﺻﺤﺮﺍﯼ ﺳﻮﺯﺍﻥ،ﻣیدوﺩ ﻃﻔﻠﯽ ﺳﻪ

ﺳﺎﻟﻪ،پر ﺯ ﻧﺎﻟﻪ،ﺩﻟﺸﮑﺴﺘﻪ،پای ﺧﺴﺘﻪ، ﺑﺎﺯ ﺑﺎﺭﺍﻥ .... ﺧﻮﻥ ﯾﺎﺭﺍﻥ ....ﻗﻄﺮﻩ

ﻗﻄﺮﻩ ﻣﯽ ﭼﮑﺪ ﺍﺯ ﭼﻮﺏ ﻣﺤﻤﻞ، ﺁﺥ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﮐﯽ ﺑﺒﺎﺭﯼ ﺑﺮﺗﻦ ﻋﻄﺸﺎﻥ ﯾﺎﺭﺍﻥ؟

ﺗﺮ ﮐﻨﻨﺪ ﺍﺯ ﺁﻥ ﮔﻠﻮ ﺭﺍ . ﺁﺥ ﺑﺎﺭﺍﻥ....ﺁﺥ ﺑﺎﺭﺍﻥ





دیدگاه  •   •   •  1392/08/12 - 18:48
+4
hamed noori
hamed noori
گاهی وقتها دادن یه شانس دوباره به كسی..


مثل دادن یه گلوله ی اضافست......

برای اینكه بار اول نتونست تورو خوب هدف بگیره...!
دیدگاه  •   •   •  1392/08/10 - 22:46
+5
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

پشت تلفن مرا جوابم کردی
گفتی به سلامت و خرابم کردی
یک مرتبه من تمامِ قد لرزیدم
آن دم که مرا شما خطابم کردی
بغضی به نواحی ی گلویم چرخید
وقتی که غریبه ای حسابم کردی
گفتم که دلیل رفتنت آخر چیست؟
گفتی که خداحافظ و آبم کردی
یک لحظه صدای بوق ممتد آمد
گفتم که الو، ولی جوابم کردی
دیدگاه  •   •   •  1392/08/10 - 18:16
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
خدایـــــــــــــــــا......
حواست كجاست......؟
صدای هق هق گریه ام از همان گلویی
می اید كه تو از رگش به من نزدیكتری.....
دیدگاه  •   •   •  1392/08/8 - 19:23
+3

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ