یافتن پست: #گل

♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
سلام دوستای گلم
{-35-}{-41-}
دیدگاه  •   •   •  1392/04/20 - 13:58
+2
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
در دل هر واژه گل آتشست
حرف به حرف تو به هرنامه یی
خواندم و دیدم که چه هنگامه یی
نامه ی تو قاصد دنیای عشق
بر دلم آموخت الفبای عشق
هر الفش قد مرا راست کرد
با دل من هر چه دلش خواست کرد
از ب ی تو بوسه گرفتم بسی
نامه نبوسیده به جز من کسی
پ چو نوشتی دل من پر گرفت
آتش عشق تو به دل در گرفت
دال تو بر دل غم دوری نهاد
صاد تو دل را به صبوری نهاد
سین تو سرمایه سود منست
سین همه ی بود و نبود منست
سور و سرورم همه از سین تست
سین اثر سینه ی سیمین تست
شین تو در خاطره شوق آورد
ذال او ما را سر ذوق آورد
لام تو یادیست ز لبهای تو
وان نمکین خنده ی زیبای تو
میم بود شمه یی از موی تو
زانکه معطر بود از بوی تو
نون تو از ناز حکایت کند
های تو از هجر شکایت کند
واو تو پیغام وصال آورد
جان و دل خسته به حال آورد
از سخنت بر تن من جان رسید
حیف که این نامه به پایان رسید
بوسه به امضای تو بگذاشتم
یاد زمانی که تو را داشتم
دیدگاه  •   •   •  1392/04/20 - 13:55
+5
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
من اگر روح پريشان دارم
من اگر غصه هزاران دارم
گله از بازي دوران دارم
دل گريان،لب خندان دارم
به تو و عشق تو ايمان دارم
در غمستان نفسگير، اگر
نفسم ميگيرد
آرزو در دل من
متولد نشده، مي ميرد
يا اگر دست زمان درازاي هر نفس
جان مرا ميگيرد
دل گريان، لب خندان دارم
به تو و عشق تو ايمان دارم
من اگر پشت خودم پنهانم
من اگر خسته ترين انسانم
به وفاي همه بي ايمانم
دل گريان، لب خندان دارم
به تو و عشق تو ايمان دارم
دیدگاه  •   •   •  1392/04/20 - 13:52
+4
mahdis nfs
mahdis nfs
لطیفه ای که کل جهان اینترنت را برانگیخت!!!

چندی پیش جوکی به زبان انگلیسی در دنیای اینترنت زاده شد!!××!!
البته اين يه جوكه ولي از نظر من خيلي به واقعيت رسانه اي امروز شباهت داره؛)

مردی دارد در پارک مرکزی شهر نیویورک قدم میزند که ناگهان میبیند سگی به دختر بچه ای حمله کرده است مرد به طرف انها میدود و با سگ درگیر میشود .
سرانجام سگ را میکشد و زندگی دختربچه ای را نجات میدهد پلیسی که صحنه را دیده بود به سمت انها می اید و میگوید :<تو یک قهرمانی>
فردا در روزنامه ها می نویسند : یک نیویورکی شجاع جان دختر بچه ای را نجات داد
اما ان مرد می گوید: من نیوریورکی نیستم
پس روزنامه های صبح می نویسند: امریکایی شجاع جان دختر بچه ای را نجات داد .
ان مرد دوباره میگوید: من امریکایی نیستم
از او میپرسند :خب پس تو کجایی هستی
<من ایرانی هستم >
فردای ان روز روزنامه ها این طور می نویسند : یک تند روی مسلمان سگ بی گناه امریکایی را کشت !!!!!!!!!!!!
:| :| :| :|{-6-}{-6-}{-6-}
دیدگاه  •   •   •  1392/04/20 - 13:39
+10
saman
saman
در CARLO
ﻣﺎﻣﺎﻧﻢ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﺗﻮﺻﻴﻒ ﺩﺧﺘﺮ یکی اﺯ اﻗﻮاﻡ ﺑﺮای من:
.
.

.

ﻗﺪﺵ اﻧﺪاﺯﻩ ﺧﻮﺩﺗﻪ ، ﻫﻴﻜﻠﺸﻢ ﺷﺒﻴﻪ ﺧﻮﺩﺗﻪ … ولی ﺧﻮﺷﮕﻠﻪ :|
آخرین ویرایش توسط saman در [1392/04/20 - 13:05]
دیدگاه  •   •   •  1392/04/20 - 13:05
+6
sasan pool
sasan pool
بیوگرافی عشق من ال کاپون توی دیدگاه بخونید{-41-}{-41-}{-41-}{-41-}{-41-}{-41-}{-41-}{-41-}{-41-}{-41-}{-41-}{-41-}{-41-}{-41-}{-41-}{-41-}{-41-}{-41-}{-41-}{-41-}{-41-}{-41-}{-41-}{-41-}{-41-}{-41-}{-41-}{-41-}{-41-}{-41-}{-41-}{-41-}{-41-}{-41-}{-41-}{-41-}{-41-}{-41-}{-41-}{-41-}{-41-}{-41-}{-41-}{-41-}{-41-}{-41-}{-41-}{-41-}{-41-}{-41-}{-41-}{-41-}{-41-}{-41-}{-41-}{-41-}{-41-}{-41-}{-41-}{-41-}{-41-}{-41-}{-41-}{-41-}{-41-}{-41-}{-41-}{-41-}{-41-}{-41-}{-41-}{-41-}{-41-}{-41-}{-41-}{-41-}{-41-}{-41-}{-41-}{-41-}{-41-}{-41-}{-41-}{-41-}{-41-}{-41-}{-41-}{-41-}{-41-}{-41-}{-41-}{-41-}{-41-}{-41-}{-41-}{-41-}{-41-}{-41-}{-41-}{-41-}{-41-}{-41-}{-41-}{-41-}{-41-}{-41-}{-41-}{-41-}{-41-}{-41-}{-41-}{-41-}{-41-}{-41-}{-41-}{-41-}{-41-}{-41-}{-41-}{-41-}{-41-}{-41-}{-41-}{-41-}{-41-}{-41-}{-41-}{-41-}{-41-}{-41-}{-41-}{-41-}{-41-}{-41-}{-41-}{-41-}{-41-}{-41-}{-41-}{-41-}{-41-}{-41-}{-41-}{-41-}{-41-}{-41-}{-41-}{-41-}{-41-}{-
1 دیدگاه  •   •   •  1392/04/20 - 12:24
+2
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
دست ات را به من بده
دست‌های ِ تو با من آشناست
ای دیریافته با تو سخن می‌گویم

به‌سان ِ ابر که با توفان
به‌سان ِ علف که با صحرا
به‌سان ِ باران که با دریا
به‌سان ِ پرنده که با بهار
به‌سان ِ درخت که با جنگل سخن می‌گوید

زیرا که من
ریشه‌های ِ تو را دریافته‌ام
زیرا که صدای ِ من
با صدای ِ تو آشناست
دیدگاه  •   •   •  1392/04/20 - 11:19
+5
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
درخت با جنگل سخن می گوید
علف با صحرا
ستاره با کهکشان
و من با تو سخن می گویم
نامت را به من بگو
دستت را به من بده
حرفت را به من بگو
قلبت را به من بده
دیدگاه  •   •   •  1392/04/20 - 11:13
+5
saman
saman
در CARLO
ﯾﻪ ﺭﻭﺯﻩ ﺁﻓﺘﺎﺑﯽ ﯾﻪ ﺧﺎﻧﻢِ ﺍﻧﮕﻠﯿﺴﯽ ﺭﻭﯼ ﻋﺮﺷﻪ

ﮐﺸﺘﯽ ، ﺩﺭ ﺳﻮﺍﺣﻞ ﻣﮑﺰﯾﮏ ﺑﻪ ﺩﺭﯾﺎﻧﮕﺎﻩ ﻣﯿﮑﺮﺩ

ﮐﻪ ﻧﺎﮔﻬﺎﻥ ﺍﻧﮕﺸﺘﺮ ﺍﻟﻤﺎﺱ ﮔﺮﺍﻧﺒﻬﺎﯾﺶ ﺍﺯ

ﺍﻧﮕﺸﺘﺶ ﺳﺮ ﺧﻮﺭﺩ ﻭ ﺍﻓﺘﺎﺩ ﺗﻮ ﺁﺏ ﻭ ﺯﻥ ﺑﺎ

ﻧﺎﺭﺍﺣﺘﯽ ﺍﯾﻦ ﺳﻔﺮ ﺭﺍ ﺳﭙﺮﯾ ﮑﺮﺩ…

… ﭘﺲ ﺍﺯ۱۵ﺳﺎﻝ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺷﻬﺮﻩ ﻣﮑﺰﯾﮑﻮ ﺳﯿﺘﯽ ﺭﻓﺘﻪ

ﺑﻮﺩ ، ﺩﺭ ﯾﮏ ﺭﺳﺘﻮﺭﺍﻥ ﺩﺭ ﮐﻨﺎﺭ ﺳﺎﺣﻞ ﺳﻔﺎﺭﺵ

ﺧﻮﺭﺍﮎ ﻣﺎﻫﯽ ﺩﺍﺩ ، ﻭﻗﺘﯽ ﺩﺍﺷﺖ ﻣﺎﻫﯽ ﺭﻭ

ﻣﯿﺨﻮﺭﺩ ﯾﻪ ﺟﺴﻢ ﺳﻔﺖ ﻭ ﺳﺨﺖ ﺯﯾﺮ ﺩﻧﺪﻭﻧﺶ

ﺣﺲ ﮐﺮﺩ ﻭ ﻭﻗﺘﯽ ﺩﺭ ﺁﻭﺭﺩ ﺩﯾﺪ

ﺍﺳﺘﺨﻮﺍﻥ ﻣﺎﻫﯿﻪ

ﻧﮑﻨﻪ ﻓﮑﺮ ﮐﺮﺩﯼ ﺍﻧﮕﺸﺘﺮﻩ !؟!؟!؟

ﺑﺎﺑﺎ ﺗﻮ ﺩﯾﮕﻪ ﺧﯿﻠﯽ ﺗﺨﯿﻠﺖ ﻗﻮﯾﻪ !
دیدگاه  •   •   •  1392/04/20 - 09:39
+2
saman
saman
در CARLO
هر زنی ممکنه واسه همسرش ملکه نباشه
اما هر دختری واسه پدرش پرنسسه !

خیلی خوشگله ؛ نه؟
2 دیدگاه  •   •   •  1392/04/20 - 09:11
+4

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ