یافتن پست: #گم

Mohammad Mahdi
Mohammad Mahdi
هر چی بگم ... بازم کمه ...
دیدگاه  •   •   •  1395/03/28 - 20:51
+2
مرتضی
مرتضی

نسل سوخته این تصویر رو بیشتر درک میکنن دهه شصتیا رو میگم
آخرین ویرایش توسط Mori در [1395/02/10 - 11:29]
دیدگاه  •   •   •  1395/02/10 - 11:28
+3
ॐ SərViiiN ॐ
ॐ SərViiiN ॐ

بعد از مدت ها 




سلام{-41-}

5 دیدگاه  •   •   •  1394/12/18 - 00:07
+4
نسیم(✿◠‿◠)
نسیم(✿◠‿◠)
@NEGAR1992
نامه یک عروس به خانواده شوهرش:
خانواده عزیز من،متشکرم از اینکه منو به جمع خانواده خودتون راه دادید،اول باید بگم که حضور من در این خانواده نباید زندگی روتین شما رو تغییر بده،کسانی که لباسهارو میشستند به کارشون ادامه دهند ،کسانی که غذا درست میکردند نباید کارشون رو ترک کنند،کسی که خانه رو تمیز میکردهم به کارش ادامه بده،من این موضوع رو درک میکنم و نمیخوام هیچکس زندگی روتین خودشو تغییر بده،من اینجام تا بخورم ،شاد باشم وپسرتون رو کنترل کنم
سوالی دارید؟؟

عروس مدرن
4 دیدگاه  •   •   •  1394/12/15 - 09:36
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
کاری به کار همدیگر نداشته باشیم باور کنید تک تک آدم ها زخمی‌اند هرکس‌ درد خودش رادارد دغدغه‌ خودش را دارد مشغله‌ی خودش دارد باورکنید ذهن‌ها خسته‌اند قلب‌ها زخمی‌اند زبان‌ها بسته‌اند برای دیگران آرزو کنیم بهترین‌را،راحتی را، همه گم شده‌ایم یاری کنیم همدیگر را تا زندگی برایمان لذتبخش شود.آدم ها آرام آرام پیر نمیشوند.
آدمها در یک لحظه
با یک تلفن
با یک جمله
با یک نگاه
با یک اتفاق
با یک نیامدن
با یک دیررسیدن
با یک "باید برویم"
با یک "تمام کنیم" پیرمیشوند
آدمها را لحظه ها پیر نمیکنند
آدم را آدمها پیر میکنند سعی کنیم هوای دل همو داشته باشیم
2 دیدگاه  •   •   •  1394/12/9 - 15:52
+3
نسیم(✿◠‿◠)
نسیم(✿◠‿◠)
{-19-}{-19-}{-19-}{-19-}{-19-}{-19-}{-19-}{-19-}{-19-}{-19-}{-19-}
15 دیدگاه  •   •   •  1394/12/9 - 09:12
+3
نسیم(✿◠‿◠)
نسیم(✿◠‿◠)
4 سالگی = مامان همه چی‌ بلده
10 سالگی = مامان خیلی‌ چیزا بلده
16 سالگی =مامان همه? همه چیرو بلد نیست
18 سالگی =مامان هیچی‌ بلد نیست من بهتر می‌دونم
22 سالگی =مامان کیه ؟
26 سالگی =مامان طرز فکرش مال قدیماست
30سالگی =مامان احتمالا میدونه
35 سالگی =قبل از اینکه تصمیم بگیریم ،از مامان سوال می‌کنیم
40 سالگی =من از خودم می‌پرسم که مامان تو این موقعیت چی‌ فکر میکنه و چطور رفتار می‌کنه

70 سالگی = چقدر دوست داشتم الان می‌تونستم از مامانم بپرسم..

قدر مادرا رو بدونیم قبل از اینکه دیر بشه
14 دیدگاه  •   •   •  1394/11/25 - 11:15
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
مامان بزرگم یه سفره داشت پر عكس كباب و پیاز و دوغ
^__^

.
.
.
.
.
.

.
.
میشستیم سرش با بغض غذا میخوردیم <img src=(" title=":((" />
دیدگاه  •   •   •  1394/11/18 - 15:20
+1
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
طرف عکسشو رو بشکه نفت بزنن اقتصاد دنیا خراب میشه...
اونوقت پست گذاشته من همان ماه گم گشته ام که برایه رسیدن بهم شاتل نیاز داری!
آخه لامصب برا تو شاتل میخواییم؟؟؟؟؟
یه پو دارم داره از گشنگی میمیره یکی بیاد غذا بده بهش :|
دیدگاه  •   •   •  1394/11/18 - 14:52
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
ﺗﺎ ﺣﺎﻻ ﺷﺪﻩ ﻫﻨﺪﺯﻓﺮﯼ ﺑﺰﺍﺭﯼ ﺗﻮ ﮔﻮﺷﺖ ...
.
.
.
.
.
.
ﺗﺸﻨﺖ ﺑﺸﻪ ﺑﺮﯼ ﺩﻭﻍ ﺑﺨﻮﺭﯼ ؟؟؟
ﻧﮕﺮﻓﺘﯽ ؟ ﻫﻪ ... ﺑﯿﺨﯿﺎﻝ
ﭼﻮﻥ ﺧﻮﺩﻣﻢ ﻧﮕﺮﻓﺘﻢ
ﮔﻔﺘﻢ ﺧﻠﻮﺗﻪ ﯾﻪ ﭼﯿﺰ ﺑﮕﻢ
دیدگاه  •   •   •  1394/11/11 - 17:26
+1
صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 پست بیشتر

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ