یافتن پست: #یخ

♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
دیدید تو این فیلما بچه هه بعد سالها پدرشو
بابا صدا میکنه
بعد باباهه میگه تو الان به من گفتی بابا؟
بعد خلاصه پدره احساساتی میشه
ماام همیشه معلم هامونو به اسم صدا میکردیم
مثلا میگفتیم اصغر یا میگفتیم حسن
من یه بار از دهنم در اومد گفتم اقا
اقا این معلم ما مثله اون پدره احساساتی شد
حتی میخواست گریه کنه بازم گفتم اصغر
زدم تو ذوقش
دیدگاه  •   •   •  1394/08/23 - 11:45
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
ﺭﻭﺯﯼ ﻫﻤه دانﺸﻤﻨﺪﺍﻥ ﻣﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﻭﺍﺭﺩ ﺑﻬﺸﺖ ﺷﺪﻧﺪ ﺁﻧﻬاﺗﺼﻤﯿﻢ ﮔﺮﻓﺘﻨﺪ ﺗﺎ ﻗﺎﯾﻢ ﺑﺎﺷﮏ ﺑﺎﺯﯼ ﮐﻨﻨﺪ .
ﺍﻧﯿﺸﺘﯿﻦ ﺍﻭﻟﯿﻦ ﻧﻔﺮﯼ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺑﺎﯾﺪ ﭼﺸﻢ ﻣﯽ ﮔﺬﺍﺷﺖ .
ﺍﻭ ﺑﺎﯾﺪ ﺗﺎ 100 ﻣﯿﺸﻤﺮﺩ ﻭ ﺳﭙﺲ ﺷﺮﻭﻉ ﺑﻪ ﺟﺴﺘﺠﻮ
ﻣﯿﮑﺮﺩ .
ﻫﻤﻪ ﭘﻨﻬﺎﻥ ﺷﺪﻧﺪ ﺑﻐﻴﺮ ﺍﺯ ﻧﯿﻮﺗﻮﻥ ...
ﻧﯿﻮﺗﻮﻥ ﻓﻘﻂ ﯾﮏ ﻣﺮﺑﻊ ﺑﻪ ﻃﻮﻝ ﯾﮏ ﻣﺘﺮ ﮐﺸﯿﺪ ﻭ ﺩﺭﻭﻥ
ﺁﻥ ﺍﯾﺴﺘﺎﺩ، ﺩﻗﯿﻘﺎ ﺩﺭ ﻣﻘﺎﺑﻞ ﺍﻧﯿﺸﺘﯿﻦ .
ﺍﻧﯿﺸﺘﯿﻦ ﺷﻤﺮﺩ
ﺍﻭ ﭼﺸﻤﺎﺷﻮ ﺑﺎﺯ ﮐﺮﺩ ﻭﺩﯾﺪ ﮐﻪ ﻧﯿﻮﺗﻮﻥ ﺩﺭ ﻣﻘﺎﺑﻞ
ﭼﺸﻤﺎﺵ ﺍﯾﺴﺘﺎﺩﻩ .
ﺍﻧﯿﺸﺘﯿﻦ ﻓﺮﯾﺎﺩ ﺯﺩ ﻧﯿﻮﺗﻮﻥ ‏( ﺳُﮏ ﺳُﻚ ﺑﻴﺎ ﭼﺸﻢ ﺑﺬﺍﺭ ،
ﻧﯿﻮﺗﻮﻥ ﺑﺎ ﺧﻮﻧﺴﺮﺩﯼ ﺗﮑﺬﯾﺐ ﮐﺮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ ﻣﻦ ﭼﺸﻢ ﻧﻤﻰ
ﺫﺍﺭﻡ
ﺍﻭ ﺍﺩﻋﺎ ﮐﺮﺩ ﮐﻪ ﺍﺻﻼ ﻣﻦ ﻧﯿﻮﺗﻮﻥ ﻧﯿﺴﺘﻢ !!!
... ﺗﻤﺎﻡ ﺩﺍﻧﺸﻤﻨﺪﺍﻥ ﺍﺯ ﻣﺨﻔﯿﮕﺎﻫﺸﻮﻥ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺍﻭﻣﺪﻥ ﺗﺎ
ﺑﺒﯿﻨﻦ ﺍﻭﻥ ﭼﻄﻮﺭ
ﻣﯿﺨﻮﺍﺩ ﺛﺎﺑﺖ ﮐﻨﻪ ﮐﻪ ﻧﯿﻮﺗﻮﻥ
ﻧﯿﺴﺖ ...
ﻧﯿﻮﺗﻮﻥ ﺍﺩﺍﻣﻪ ﺩﺍﺩ ﮐﻪ ﻣﻦ ﺩﺭ ﯾﮏ ﻣﺮﺑﻊ ﺑﻪ ﻣﺴﺎﺣﺖ ﯾﮏ
ﻣﺘﺮ ﻣﺮﺑﻊ ﺍﯾﺴﺘﺎﺩﻩ ﺍﻡ
ﮐﻪ ﻣﻦ ﺭﻭ، ﻧﯿﻮﺗﻮﻥ ﺑﺮ ﻣﺘﺮ ﻣﺮﺑﻊ ﻣﯿﮑﻨﻪ ...
ﻭ ﺍﺯ ﺁﻧﺠﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﻧﯿﻮﺗﻮﻥ ﺑﺮ ﻣﺘﺮ ﻣﺮﺑﻊ ﺑﺮﺍﺑﺮ " ﯾﮏ
ﭘﺎﺳﮑﺎﻝ " ﻣﯽ ﺑﺎﺷﺪ
ﺑﻨﺎﺑﺮﺍﯾﻦ ﻣﻦ " ﭘﺎﺳﮑﺎﻟﻢ " ﭘﺲ ﭘﺎﺳﮑﺎﻝ ﺑﺎﯾﺪ ﭼﺸﻢ ﺑﺬﺍﺭﻩ
ﺍﻧﻴﺸﺘﻴﻦ ﻓﺮﻳﺎﺩ ﺯﺩ ﻧﯿﻮﺗﻦ ﺩﻫﻨﺖ ﺳﺮﻭﯾﺲ
ﭘﺎﺳﮑﺎﻝ ﺑﻴﺎ ﭼﺸﻢ ﺑﺬﺍﺭ !!!...
دیدگاه  •   •   •  1394/08/23 - 11:44
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
ﺭﻓﺘﻢ ﻧﻮﻧﻮﺍﯾﯽ ﺳﻨﮕﮑﯽ
ﮔﻔﺘﻢ؛ ﺁﻗﺎ ﯾﻪ ﻧﻮﻥ ﺑﺪﻩ ..
.
ﺷﺎﻃﺮﻩ ﮔﻔﺖ ؛ ﮐﺪﻭﻣﻮ ﺑﺪﻡ؟
1- ﺳﻨﮕﮏ ﺳﺎﺩﻩ 600 ﺗﻮﻣﻦ
2- ﺳﻨﮕﮏ ﮐﻨﺠﺪﯼ 800 ﺗﻮﻣﻦ
3- ﺳﻨﮕﮏ ﺩﻭ ﺭﻭ ﮐﻨﺠﺪﯼ 1000 ﺗﻮﻣﻦ
4- ﺳﻨﮕﮏ ﭘﺮﮐﻨﺠﺪ 1500 ﺗﻮﻣﻦ
5_ ﺳﻨﮕﮏ ﺑﺮﺷﺘﻪ ﭘﺮ ﮐﻨﺠﺪ 1800 ﺗﻮﻣﻦ
.
ﮔﯿﺞ ﺷﺪﻡ ... ..
ﮔﻔﺘﻢ ؛ ﻣﯿﺮﻡ ﺧﻮﻧﻪ ﻓﮑﺮﺍﻣﻮ ﻣﯿﮑﻨﻢ ﺑﻌﺪ ﻣﯿﺎﻡ ﻣﯿﺨﺮﻡ ..
.
ﯾﻌﻨﯽ ﺍﯾﻨﻘﺪﯼ ﮐﻪ ﻧﻮﻥ ﺳﻨﮕﮏ ﺗﻮ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺁﭘﺸﻦ ﺩﺍﺭﻩ، ﺧﺪﺍ ﺷﺎﻫﺪﻩ ﮐﻪ ﺑﻨﺰ ﺗﻮ ﺁﻟﻤﺎﻥ ﻧﺪﺍﺭﻩ
.
ﺟﻮﺍﻧﺎﻥ ﻣﺎ ﻗﺪﺭ ﺍﯾﻦ ﺍﻣﮑﺎﻧﺎﺕ ﺭﺍ ﺑﺪﺍﻧﻨﺪ ﻭ ﮔﻮﻝ ﺗﺒﻠﯿﻐﺎﺕ ﭘﺮ ﺯﺭﻕ ﻭ ﺑﺮﻕ ﻏﺮﺑﯿﻬﺎ ﺭﺍ ﻧﺨﻮﺭﻧﺪ!!!!!!
دیدگاه  •   •   •  1394/08/23 - 11:44
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
اعتراف میکنم یبار که کوچیک بودم و رفته بودیم مسافرت مامان و بابام از ماشین پیاده شدن و بعد که سوار شدن گفتن محل مین گذاری شده بود(در خانواده ی ما کنایه از دستشویی بزرگه!)
یعنی زمینش قابل نشستن نبود میخواستیم از اونجا بریم یه جای دیگه ولی من
خون گریه می کردم که به منم نشون بدیییین!!!
دیدگاه  •   •   •  1394/08/19 - 12:21
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
ما یه بار رفتیم مهمونی
یه جا بکلاس
جاتون خالی
بابام میخاس کلاس بزاره -
گف من بعد شما میام
ما رفتیم
بعد بابام 2ساعت بعد از ما اومد
دیدیم یقه لباسش صورتیه
ترسیدیم فک کردیم خونه
:بابا چیشده
هیچی ادکلن ک جلو دراور بود زدم (کرم سفید کننده -مارک مای)
ما:O_O
ما::))))
و بازم ما :)) O_o
دیدگاه  •   •   •  1394/08/19 - 12:13
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
ﺗﻮ ﻫﻮﺍﭘﯿﻤﺎ ﺭﻓﺘﻢ ﺩﺳﺘﺸﻮﯾﯽ
.
.
.
.
ﺍﻟﮑﯽ ﻣﺜﻼ ﻣﻦ ﺳﻮﺍﺭ ﻫﻮﺍﭘﯿﻤﺎ ﺷﺪﻡ !!
ﺑﮕﺬﺭﯾﻢ ...
ﻭﻗﺘﯽ ﺑﺮﮔﺸﺘﻢ ﺩﯾﺪﻡ ﺩﺧﺘﺮﻩ ﮐﻪ ﺑﻐﻞ ﺩﺳﺘﻢ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩ
ﺍﻭﻣﺪﻩ ﺳﺮ ﺟﺎﯼ ﻣﻦ ﻧﺸﺴﺘﻪ
ﺑﻬﺶ ﮔﻔﺘﻢ : ﭼﺮﺍ ﺟﺎﯼ ﻣﻦ ﻧﺸﺴﺘﯽ ؟؟
ﮔﻔﺖ : ﻓﮑﺮ ﮐﺮﺩﻡ ﭘﯿﺎﺩﻩ ﺷﺪﯼ !!!.. o_O
ﭼﻦ ﺭﻭﺯﻩ ﮐﻪ ﺩﺍﺭﻡ ﺷﺎﻣﭙﻮ ﺑﺎ ﻧﻮﻥ ﻣﯿﺨﻮﺭﻡ ﺑﻠﮑﻪ ﺑﻤﯿﺮﻡ
ﻧﺒﯿﻨﻢ ﺍﯾﻨﻢ ﺟﺰ ﻫﻔﺘﺎﺩ میلیون ﻣﺤﺎﺳﺒﻪ ﺷﺪﻩ ﺑﺎﺷﻪ
دیدگاه  •   •   •  1394/08/19 - 12:05
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
اگه این گوشه میخندم ، واسه حفظ آبرومه....


سهم یکی دیگه میشه ،اون کسی که آرزومه....


 


من نبودم که ببینم تو این روزها چی کشیدی......


 


میدونستی من نمیام به سر و وضعت رسیدی....


 


خوش سلیقه هم که بودی ،آره با این انتخابت...


 


وقتی پرسیدن وکیلم؟ بـگو نـه.....چون من میخـــوامت....

دیدگاه  •   •   •  1394/08/18 - 19:49
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
هی شدم تو یه اتاق حبس
ساعت یک و یازده صبح
شانس در دلو باز کرد
جاری شدم چون نشونه میبینم
اگه اینم دروغ باشه که په من یه حیوونه فریکم
توقع دارم که توقع ساختیم توقع رفت همشو باختیم , باختیم
از کجا شروع شد صحبت عشقیمون
خدا کجاستو معلمت کی بود
چطور زهر شده مسکنه دیروز
عذابه وجدان یا مطئنه بی روح
امیدوارم به امیدواری
دله شکست کی الان حقه
نمیخوام نمیخوام نمیخوام
این استرس همین جنگو قطع شه
حسم به تو تعریف نشدنی
حست به من چی چند تا خطه
به خودم شک کردم نکنه از خودت مطمئنی
تغییری یا تخریبی که صدم به صدمه کشنده ای
عاشقی نکردم از رو مجبوری نبود دستوری
دستو دلم چونکه دو دره نیست
آخر تجربه منو به بن بست کشید
اما عاشقت بودم که تظاهر کردم
عاشقتم من میگم چی بنویسه قضا و قدر راجب من
مرز حماقتو عشق مرز تباه شدن و پا گرفتن
کی میشه مثه کی کم آوردم نه تازه بهتر
میشد وایستاد بحث کرد
ولی درو کوبید بستش
پشت درو قفل کرد بعد
صدا زیاد موزیک پخشه
نمیدونه چی میخواد ازم خودشم دیوونست
چند ساله نمیدونم کی بودم ولی این رابطه بیهودست
حرفامو زودتر میگم دوستیا رووش منفین
خنده ها پوزخند میشن مثه شبو روز فرق میکردن
همه حرفامو خوب بد میفهمه ته صدات توش تردیدست
من فقط دنباله یه رابطم که هر جور باشه توش تضمینم
خوب بودش
دیدگاه  •   •   •  1394/08/16 - 20:09
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
از شیخ بهایی پرسیدند :

خدا را در کجا یافتی ...؟!

فرمودند :

در قلب کسانی که بی‌دلیل مهربانند ...

منو میگفتا مَـــــــــــــــــــــــــــ ـــــــن ^____^
دیدگاه  •   •   •  1394/08/13 - 18:04
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
امروز یه عطسه کردم سریع رفتم سوپ درست کردم خوردم بعد رفتم اب نمک قرقره کردم وقتی هم داشتم اب جوش میخوردم ویروسه اومد بیرون گفت:داداش من دارم میرم ولی این رسمش نیست:(
دیدگاه  •   •   •  1394/08/13 - 17:27

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ