گاهی
اونقدر دلت از یه حرف می شکنه...
که نای اعتراض هم نداری...
فقط نگاه می کنی
و
بی صدا می شکنی...
گاهی
اونقدر دلت از یه حرف می شکنه...
که نای اعتراض هم نداری...
فقط نگاه می کنی
و
بی صدا می شکنی...
از ساعت متنفرم !
این اختراع غریب بشر که مدام ،
جای خالی حضورت را به رخ دلتنگی یادم می کشد!!
از آدم هایی که در پس نگاه سردشان
دلم میگیرد از خورشیدی که گرم نمی کند......
و نوری که تاریکی می دهد
چون شیرینی افسانه ها فریبت می دهند
از سردی
و نگاهی که
به توست و هیچ وقت تو را نمی بیند
اين پست را سکوت مي کنم تو بنويسـ...!
تـــــو بنويســ...
از دلتنگي هايتـــ ...
از دردهايتــ ...
از هرچه دلتـــــ مي گويد...!
من و بابام رفته بودیم مهمونی، حوصله م سر رفت بهشاس ام اس دادم”بابا پاشو بریم”.
وسط حرفش بود موبایلشو برداشت همه هم منتظر بودن که حرفشو ادامه بده ،
بلند گفت :ااااااااا تویی؟ باشه باباجان الان میریم!
.