Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
من میگم منو شکستن
چشم فانوسمو بستن
تو میگی خدا بزرگه
ماه رو میده به شب من
من میگم آخه دلم بود
اون که افتاده به خاکه
تو میگی سرت سلامت
آینه ها زلال و پاکه
اینه که فاصله ها رو
نمیشه با گریه پر کرد
یکیمون بهار سرخوش
یکیمون پاییز پر درد
من میگم فاصله مرگه
بین دستای تو با من
تو میگی زندگی اینه
حاصل عشق تو با من
من میگم حالا بسوزم
یا که با غصه بسازم
تو میگی فرقی نداره
من که چیزی نمی بازم
من میگم اینجا رو باختی
عمری که رفته نمیاد
تو میگی قصه همین بود
تو یه برگی توی این باد