یافتن پست: بازم قوی

saman
saman
در CARLO
نميدونم از چي بنويسم….اصلا براي چي بنويسم..


فقط مي دونم وقتي مي نويسم خيلي حالم عوض ميشه..


احساس مي كنم يه سنگيني از رو دوشم برداشته ميشه..


چقدر شريعتي راست مي گفت:


احمق باش تا نفهمي و خوش باشي…


چقدر دوست دارم بنويسم و بنويسم و بنويسم…


اما نمي تونم....نميشه....چي بنويسم؟؟؟


چرا اين شده زندگيم؟؟


دارم غصه ي چي رو مي خورم؟؟؟


اي كاش مي دونستم....


اين روزا دلم بد جور مي خواد آدرس وبم و


عوض كنم....از بلاگفا برم..برم يه جايي كه


هيچ كس ندونه كجاست و اونجا فقط و فقط و فقط


واسه خودم بنويسم...تنهاي تنها....


ولي نمي تونم..بازم مثل هميشه نمي تونم..


اينبار منطق مي پذيره... دل مي گه نه...


يه جورايي ميشه آنچه كه دل نمي خواهد و منطق مي پذيرد..



اين وبلاگ واسه من شبيه يه كلبه است پر از خاطرات...


تلخ...شيرين...تلخ..شيرين...


هيچكدوم از مطالبشو بدون فكر ننوشتم...


ساعتها شايد روي هر كدوم از مطالبش فكر كردم...
دیدگاه  •   •   •  1392/04/17 - 11:41
+5
saman
saman
در CARLO
*به سلامتی اونایی که به پدر و مادرشون احترام میذارن و میدونن تو خونه ای که

بزرگترها کوچک شوند؛ کوچکترها هرگز بزرگ نمیشوند
2 دیدگاه  •   •   •  1392/04/16 - 14:56
+4
saman
saman
در CARLO
*به سلامتی کسی که وقتی بردم گفت :
اون رفیــــــــــــــــــــــــق منه .......

وقتی باختم گفت : من رفیـــــــــــــــــــــــــــقتم ......
4 دیدگاه  •   •   •  1392/04/16 - 14:51
+5
saman
saman
در CARLO
نیمکت کنار فواره ی نور, یه بهونه واسه از تو گفتنه

جای خالیه تو گریه آوره, مرگ لحظه های شیرین منه

یادته بروی اون نیمکت نور, از تو واژه ها غمو خط میزدیم

دست من به دور گردن تو بود, وقتی که تکیه به نیمکت میزدیم

دورمون پرنده ها بودن و عشق با نگاه من و تو یکی شد

من میخواستم با تو پرواز کنمو, برسم به عاشقی اما نشد

یه سبد خاطره داره یاد تو, وقتی که تنها رو نیمکت میشینم

شکر ِ رویا که هنوزم میتونم, توی رویا روی ماهتو ببینم

از خدا میخوام که عطر دلخوشی, هرجا باشی به مشامت برسه

ممنونم از شبِ رویا, که بازم وقت دلتنگی به دادم میرسه



نیمکت کنار فواره ی نور, یه بهونه واسه از تو گفتنه

جای خالیه تو گریه آوره, مرگ لحظه های شیرین منه
دیدگاه  •   •   •  1392/04/16 - 13:47
+4
sanaz
sanaz
در CARLO
اگه نیایی
می دونم آسمون رنگ چشای تو داره
می دونی شب مهتابی پیش تو کم می یاره
می دونم مرغهای ساحل واسه تو دم میزنن
می دونی شن های ساحل واسه تو جون میبازن
می دونم اگه بری همه اونا دق می کنن
می دونی بدون تو یه کنج غربت میمیرم
می دونم با رفتنت آرزوهام سراب میشه
می دونی اگه نیای بدون تو چه ها میشه
می دونم اگه بخوای می تونی باز تو بیای
تو بیای پا بزاری بازم روی دوتا چشام
دیدگاه  •   •   •  1392/04/15 - 20:33
+6
-1
mohammadreza
mohammadreza
شعری از مازیار فلاحی - عکس یادگاری

دل ديوونم از تو، تنها نشونم از تو
يه عکس يادگاري، که خودتم نداري
شده رفيق شبهام، وقتي که خيلي تنهام
ميگيرمش روبرو، بازم ميشي آرزو
وقتي تورو ندارم، وقتي که بيقرارم
چشامو باز ميبندم، شايد بياي کنارم

دل ديوونم از تو، تنها نشونم از تو
يه عکس يادگاري، که خودتم نداري
شده رفيق شبها، وقتي که خيلي تنهام
ميگيرمش روبرو، واسم ميشي آرزو

داره بارون ميباره، اما چه فايده داره
وقتي تورو ندارم، که بشيني کنارم
چشامو باز ميبندم، به گريه هام ميخندم
تورو صدا ميزنم، شايد بياي ديدنم.

يه عکس يادگاري، شده رفيق شبها
ميگيرمش روبرو، وقتي که خيلي تنهام
چشامو باز ميبندم، به گريه هام ميخندم
رفيق خستگي ها، باز به تو دل ميبندم
1 دیدگاه  •   •   •  1392/04/15 - 12:20
+5
-1
behzad
behzad
سلامتی‌ اون دختری که وقتی‌ تو خیابون یه لکسوز واسش بوق میزنه بازم سرشو میندازه پایین و زیر لب میگه: اگه 730 هم
داشته باشی‌... چرخ پراید عشقمم نیستی!!!
دیدگاه  •   •   •  1392/04/14 - 19:03
+10
parisa
parisa
سلامتی خودم....
که خیلی راحت میتونستم بهش دروغ بگم ولی نگفتم!!
سلامتی خودم....
که میتونستم بهش خیانت کنم ولی نکردم!!
سلامتی خودم...
که تو بدترین شرایطم ترکش نکردم درکش کردم!!
بازم سلامتی خودم که انقدر احمق بودم!!!
دیدگاه  •   •   •  1392/04/13 - 22:11
+4
Mohammad Mahdi
Mohammad Mahdi
ﻣﮑﺎﻟﻤﻪ ی ﭘﺴﺮﺍ.....
حالم خیلی بد: بریم قلیون
خیلی خوشحالم: بریم قلیون
حوصله ندارم : بریم قلیون
بنزین ندارم: بریم قلیون
کلاس لغو شد: بریم قلیون
کار نیست: بریم قلیون
مدرکمُ گرفتم، شیرنیش؟ بریم قلیون
حوصله ی کلاس ندارم چیکار کنیم؟ بریم قلیون
لامصب مدرسان شریفو گذاشته تو ﺟﻴﺒﺶ.....
1 دیدگاه  •   •   •  1392/04/13 - 00:28
+6
saeed
saeed
عکس های زیبای عاشقانه


چشماي تو به من اميد زندگي ميده

دستاي تو گرماي خورشيد و به دست من ميده

اون نگاه عاشق تو منو به زندگي برم گردونده

اون لباي شيرين تو لب منو خندونده

عاشق اينم كه نگاه كنم تو چشمات

غرقم كني توي خيال وروياهات

نميدوني قبل تو چه سختيا كشيدم

طعم تلخ شكستو بدجوري من چشيدم

يه بي وفا بود كه من مثل ديوونه ها

دل بسته بودم بهش ،دلم شد ويرونه ،آه

كاش كه از اول تورو ميديد اين چشام

كاش كه از اول خدا تورو ميذاشت سر رام

باور كن نيمه من تو هستي كه پيدا شدي

از اين به بعد تورو ميخوام با اين كه خيلي ساده اي

بازم ميگم من عاشق چشات شدم

عاشق اون چشاي نازت كه منو ديوونه كرده

اخه چرا خدا فكر دل منو نكرده
دیدگاه  •   •   •  1392/04/12 - 18:50
+1

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ