یافتن پست: روشن فکر

مهراوه
مهراوه
اعتراف میکنم
وقتی توی خونه تنهام و میخوام برم دوش بگیرم تلویزیون رو با صدای بلند روشن میذارم.
نه اصلا هم نمیترسم{-53-}
دیدگاه  •   •   •  1391/01/1 - 00:29
+3
mah3a
mah3a
سلام ای غروب غریبانه دل
سلام ای طلوع سحرگاه رفتن
سلام ای غم لحظه‌های جدایی
خداحافظ ای شعر شب‌های روشن

خداحافظ ای شعر شب‌های روشن
خداحافظ ای قصه عاشقانه
خداحافظ ای آبی روشن عشق
خداحافظ ای عطر شعر شبانه

خداحافظ ای همنشین همیشه
خداحافظ ای داغ بر دل نشسته
تو تنها نمی‌مانی ای مانده بی من
تو را می‌سپارم به د‌ل‌های خسته

تو را می‌سپارم به مینای مهتاب
تو را می‌سپارم به دامان دریا
اگر شب نشینم اگر شب شکسته
تو را می‌سپارم به رویای فردا

به شب می‌سپارم تو را تا نسوزد
به دل می‌سپارم تو را تا نمیرد
اگر چشمه واژه از غم نخشکد
اگر روزگار این صدا را نگیرد

خداحافظ ای برگ و بار دل من
خداحافظ ای سایه‌سار همیشه
اگر سبز رفتی اگر زرد ماندم
خداحافظ ای نوبهار همیشه
4 دیدگاه  •   •   •  1390/12/28 - 14:41
+6
-1
Alireza
Alireza
نمونه ای از شعر هخامنشی

هپت اپاختر پرزید، اد دو
ازدهاگ آگوست او گیشت
اد پدهان ی ایردوم آسمان
ال آگوست، اوشان پد وانگ
انپسین(!) گردنیدن رای، نرو ما یک
فرستگ دو ابر گمارد
اوشان دودی ال او دیمند، اد
باریست ی روشن، اهراپت، اد
اژ واد اد روشن، آب اد آذور
اژ گومیرشن پارود، روشن
رهی دو، هان ی خورخشید، اژ
آدوراد روشن پدپنژ بربسپ
فرهرین وادین روشنین، آیین
او آذورین، او دواژده در

ترجمه ی این قطعه این است:

هفت اختر را بر چبید (یعنی – نصب کرد) و دو
اژدها را بر بست و مقید ساخت
و بدان آسمان زیرین بر
بداشت شان و برای
گردانیدن آن آسمان، نرو ماده
دو فرشته بر گماشت.
دیدگاه  •   •   •  1390/12/28 - 09:50
+4
reza
reza
سیگاری روشن میکنم

و به خاموش بودنم فکر میکنم

کـــــــــام عمیق

همراه آهی کوتاه

بیرون میدهم دودش را

کمرنگ میشود مثل خودم

نفسم میگیرد

از زندگی اجبــــــاری
دیدگاه  •   •   •  1390/12/28 - 00:05
+2
saman
saman
[لینک]

360 روز گذشت بعضیا دلشون شکست بعضیا دل شکوندن خیلیا عاشق شدن و ... ... ... ... خیلیا تنها ... گریه کردیم خندیدیم خیلیها از بینمون رفتن سکوت مون بلند ترین فریاد شد واسه ایرانمون حرفامون روشن بود ولی گوشاشون کر بود اون روزا یه امتحان بود، برامون که رد نشدیم یاد گرفتیم جواب مشت همیشه مشت نیست حالا فقط 4 روز مونده 4 روز از همه اون خاطره هامون تو سالی که گذشت...بیاین سربالا دست به دست هم بدیم واسه سال خوب ای رفیق با بودن ماست که فردا آفتاب درمیاد پیشاپیش عیــــــدتان مبـــــــــارک
دیدگاه  •   •   •  1390/12/27 - 15:42
+5
مهسا
مهسا
قدیما لامپا رو روشن میذاشتیم میرفتیم مسافرت، دزده فک کنه یکی خونه هست، الان هرجوری حساب میکنیم لامپا رو خاموش کنیم و دزد بزنه به صرفه تره! مملکته داریم؟{-36-}
2 دیدگاه  •   •   •  1390/12/26 - 23:42
+7
nahid
nahid
من در اين تاريكي فكر يك بره روشن هستم كه بيايد علف خستگيم را بچرد...
{-43-}
دیدگاه  •   •   •  1390/12/26 - 22:43
+4
سیاهه ای از آسمان
سیاهه ای از آسمان
چمدانم را گوشه اتاق می گذارم تو را گوشه ی قلبمفاشک را گوشه ی چشمم،امید را در گاو صندوق گذاشته ام مراقبش باش!

دلم روی گاز است....

بوی سوختنی می آید هود را روشن کن!!!
دیدگاه  •   •   •  1390/12/26 - 00:19
+11
manDana
manDana
اگر از دوست خود جدا شدی ،

مبادا که بر جدایی اش افسرده و غمین گردی ،

زیرا آنچه از وجود او در تو دوستی و مهر برانگیخته است ،

ای بسا که در غیابش روشن تر و آشکارتر از دوران حضورش باشد
دیدگاه  •   •   •  1390/12/25 - 15:38
+3
benyamin
benyamin
خدایا! من دلم قرصه! کسی غیر از تو با من نیست ; خیالت از زمین راحت ، که حتی روز ، روشن نیست! / کسی اینجا نمی بینه ، که دنیا زیر چشماته! ; یه عمره یادمون رفته ، زمین دارمکافاته / فراموشم شده گاهی ، که این پایین چه هاکردم! ; که روزی باید از اینجا ، بازم پیش تو برگردم! / خدایا وقت برگشتن ، یه کم با من مدارا کن ; شنیدم گرم آغوشت ، اگه میشه منم جا کن.
دیدگاه  •   •   •  1390/12/25 - 02:17
+2

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ