♥ نگار ♥
مجری: کی میدونه عشق چیه؟
فامیل: به خریت رمانتیک میگن عشق!
مجری: عشق یه احساس خیلی خوبه
پسرعمه: مثل حسی که آدم تو دستشویی داره!
مجری: خیلی بیشتر!
کلاه قرمزی: مثل حسی که چندتا آدم تو دستشویی دارن!
فامیل: بابایی تو چرا میخندی؟
بچه: پدررر...حس خوب دارم!
فامیل: اوه اوه آقای مجری به نظر شما عاشق شده یا خرابکاری کرده!؟
♥ نگار ♥
بعضی ها شبا با عشقشون اس ام اس بازی میکنن تا خوابشون ببره ، بعضی ها هم مث من با چراغ قوه ی موبایلشون نور میندازن تو چشم پشه ها …
♥ نگار ♥
بعد از یه بحث طولانی ﺩﻭﺗﺎ ﺩﺳﺘﺸﻮ ﻣﺸﺖ ﮐﺮﺩ ﺟﻠﻮﻡ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﮔﻔﺖ:
ﺍﮔﻪ ﺑﮕﯽ ﮔﻞ ﮐﺪﻭﻣﻪ ﻣﯿﻤﻮﻧﻢ !!!...
ﭼﻪ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﺳﺨﺘﯽ ﺑﻮﺩ ...
ﺗﺮﺱِ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺩﻧﺶ ﺗﻤﺎﻡ ﻭﺟﻮﺩﻣﻮ ﻓﺮﺍﮔﺮﻓﺘﻪ
ﺑﻮﺩ،
ﺑﺮﺍﯼ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﻧﺪﺍﺩﻧﺶ ﻣﺤﮑﻢ ﺯﺩﻡ ﭘﺸﺖ ﺩﺳﺖ
ﭼﭙﺶ ﻭ ﮔﻔﺘﻢ ﺍﯾﻦ ﮔﻠﻪ !!!...
ﺩﺳﺘﺸﻮ ﺑﺎﺯ ﮐﺮﺩ ... گل ﺑﻮﺩ،،،
ﺍﺷﮑ شوق ﺟﺎﺭﯼ ﺷﺪ ﺭﻭﻭ ﮔﻮﻧﻪ ﻫﺎﻡ ...
ﺣﻮﺍﺳﺶ ﻧﺒﻮﺩ؛ﻭﻗﺘﯿﮑﻪ ﺑﺎﺩﺳﺖ ﺭﺍﺳﺘﺶ ﺍﺷﮑﻤﻮ
ﭘﺎﮎ ﮐﺮﺩ
ﻓﻬﻤﯿﺪﻡ : ﺩﺳﺖ ﺭﺍﺳﺘﺶ ﻫﻢ گل ﺑﻮﺩ!
(ﺁﻧﮑﻪ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﺪ ﺑماند؛ﺑرای ماندن هركاری میكند)
♥ نگار ♥
پیرزنه لخت میره جلوی شوهرش و میگه: حاجی، برات لباس عشق پوشیدم!
پیرمرده میگه: دستتون درد نکنه حاجخانم، ولی کاشکی اتوش میکردی!!!
♥ نگار ♥
امروز گوشی دختره رو تو خیابون ازش دزدیدن نشسته بود رو زمین خودشو میزد به زمین و زمان بدو بیراه میگفت
داد میزد
وایییییییی لاینم
واییییییی وایبرم
واییییییی واتس آپم
وایییییی 100 تا داداشام
واییییی 1356 تاعشقام
خدااااا بدبخت شدم از بین رفتم
پو ازگشنگی میمیره
بهش گفتم:خانوم محترم بلندشو این کارا چیه؟
برگشته میگه تورو خدا همینجوری ازم یه عکس بگیر بزار تو لاین بگو ساناز برمیگردههههههههههه
خدایا آب دستته بزار زمین بیا اینو شفا بده
.......بدجور تو اولویته والا :-