محمد حسن کاظمی
يكى هست تو قلبم
.
.
.
.
.
.
.
يكى ديگم هست تو دلم
يه چندتايى هم هستن تو فاميلامون
يه چندتام هستن تو كوچه مون ...
اصلا يه وضعى
محمد حسن کاظمی
ســلامتــي مــادر کــه وقــتي بهــش ميگــي: مــامــان دعـــا کــن واســـم...
مــطمـئني که حــتي اگــه هــمه عالـــم و آدم هــــم جمـــع بشـــن کــه نــذارن...
آخـرش دعــــاي مـــادر کـار خودشــو ميـــکنه..
محمد حسن کاظمی
چت می کردم:
دختره پیام داد چطوری جیگر؟!
.
.
.
.
.
.
.
.
.
گفتم:خوبم سیرابی تو چطوری؟
دیگه جواب نداد
ایا تبعیض بین اندامهای بدن کار خوبیست؟!!!.... چرا با احساسات من بازی کررررد؟
محمد حسن کاظمی
غضنفر یه قصاب میاره واسه کشتن گوسفند ... بهش میگه :
میخوام برام تیک تیکش کنی برای کباب،قورمه و دیزی . کله پاچشم تمیز کن بچه ها دوس دارن . روده و معدشم بزار کنار برا سیرابی . پوستشو با خودت نبریا ! میخوام سجاده درست کنم . پشکلاشم برا باغچه. آشغالشم برا گربه. با استخوناشم سوپ میپزیم .
به اینجا که میرسه گوسفنده یه نگاهی به غضنفر میندازه میگه : میخوای صدامم ضبط کن بزار برا زنگ موبایلت ... ؛-)