*
*
*
*
اینو بفرست به 5 نفر توالت خونتون فرنگی میشه منم اول باور نمیکردم ولی شد....!!!
قطع کننده زنجیر نباش. یکی نفرستاد وقتی تو خونشون رفت دستشویی تو چاه فرو رفت....
نخند نکبته میمون )))
به درختان جنگل گفتند :شما با این عظمت چرا از تکه آهنی به نام تبر میرنجید؟ گفتند :رنجش ما از تبر نیست از دسته آن است که از جنس خود ماست ...
باز جنيني ميان زباله هاي شهر رها شد
باز دختري عفتش را به گمان عشق به هوس باخت و زن شد
باز پسري به بهاي يک هوس پدر شد
باز سطل زباله اي در شهر جايگزين آغوش مادر شد
باز پسري به بهاي هوسي آني بار گرگ صفتي و نامردي به دوش کشيد
باز دختري به جرم يک شب يک عمر فاحشه شد
باز پسري به تجربه يک لذت نامشروع به هرزگي خو گرفت
باز جنيني نارس در گوشه اي از شهر تاوان هوس را با جانش داد
و باز کودکي بار حرامزادگی بر دوش کشيد...
در اين شهر چه ميگذرد؟
تاوان اين هوسها را چه کسي ميدهد ؟
پدري هرزه ...مادري فاحشه...يا جنيني بيگناه با جانش؟
سلطان سليمان !
ای پادشاه عثمانی . . .
سريالت ديگر به پايان رسيده است ...
چند وقتی هست ديگر بازارت داغ نيست
حتی خرم سلطان زيبايت هم نتوانست نام تو را در دنيا مشهور كند . . .
كسی در اين ميان نيست كه سريال كورش يكتا پرست را به تصوير بكشد ...
كسی در اين ميان نيست نجابت الهه مينو را به تصوير بكشد
كسی نيست تا خلوتگاه كورش نه حرمسرای پر زخاتون كورش را به تصوير بكشد
مهم نيست كورش ...
تكه سنگی به جا مانده از تو امروز اسمت ، خردت ، يكتا پرستی و نجابت ايرانی را در دنيا زنده نگه داشته
الهه ی نجيب پسران سرزمين من را ببخشش كه ندانسته محو زيبايي صورت خرم شدند و آنرا بر پس زمينه ي گوشی هايشان گذاشتند ونجابت تو الهه را از ياد بردند...
كورش ، يك سريال۳۰۰قسمتی برای سليمان نتوانست نام او را زنده كند اما تو با تكه سنگی دنيا را مجذوب خود كردی ...
كورش مردم سرزمينم را ببخش كه ندانسته رشادت های عثمانی را تحسين كردند آن زمان كه نيمی از دنيا حاكمش تو بودی ...
ببخش ما را . . . §
خدای من
نه دور كعبه است،
نه در كلیسا،
نه در معبد...
خدای من همین جاست،
كنار تمام دلواپسی هایم،
كنار تمام بغض هایم؛خنده هایم...
خدای من نمی ترساند مرا از آتش،
اما می ترساند مرا:
از شكستن دلی،
اشك آوردن به چشمی،
نا حق كردن حقی...
خدای من می بیند مرا هر جا كه باشم،
می فهمد مرا با هر زبانی كه سخن می گویم....
خدای من حواسش در همه احوال به من هست،
خدای من مرا از هیچ نمی ترساند،
جزء بی فكر سخن گفتن و رنجاندن دلی...
خدای من، خدای تمام مهربانیهاست.....