سیاهه ای از آسمان
دیری است این که رابطه ام با خدا کم است
چیزی میان سینه ی من گوئیا کم است
با کلبه ی سیاهی خود خو گرفته ام
ایمان من رو به پنجره یا نیست یا کم است...
چیزی میان سینه ی من گوئیا کم است
با کلبه ی سیاهی خود خو گرفته ام
ایمان من رو به پنجره یا نیست یا کم است...