دلم می‌خواست جای دیگری باشم
در شهرهای دست‌باف.
دیدار کنم با کسانی
هنوز به دنبا نیامده.
لااقل می‌شد تنها باشیم،
سرخوش
بی‌هیچ وقفه‌ای.
نه رسیدنی، نه عزیمتی
و نه جنگی که با ما بجنگد.
نه انسانیتی، نه ارتشی و نه سلاحی
و مرگی سرخوش،
شوخ،
در کتاب‌خانه،
‌یک زمان چند جلدی.
و عشق،
فصلی دیوانه
که بگرداند صفحات دلمان را
به نجوا.
2 امتیاز + / 0 امتیاز - 1392/05/10 - 16:31 در غزل سرا

(2 )