می دانی به چه می اندیشم..
به حضوری که در تو می جویم
اما نیست
به اشتیاقی که من دارم
در تو نیست
به حسی که من می جویم
تو پنهان می کنی
به آتش عشقی که من دامن میزنم
تو آب میرزی
به دستانی که نشان از تو می گیرند
تو بی نشانشان کرده ای
من چه ساده ام
چه روستایی...
هنوز خواسته های کودکانه دارم
مرا ببخش که هنوز دوستت دارم..
1 امتیاز + /
0 امتیاز - 1392/07/06 - 21:01 در
کافه تنهایی