امتياز پروفايل

[بروز رساني]
+30

آخرين امتاز دهنده:

امتياز براي فعاليت

مشخصات

موارد دیگر
آفلاين مي باشد!
بازديد توسط کاربران سايت » 16586
sahar
54 پست
زن - مجرد
1375-11-06
حالت من: مریض
زير ديپلم
ايران - تهران
با خانواده
نميکشم
music-novel

اينها را ايگنور کرده است

دوستان

(119 کاربر)

آخرین بازدیدکنندگان

گروه ها

(8 گروه)

برچسب ‌های کاربردی

sahar
sahar
زبان چ ناتوان است ک نمی تواند دوستت دارم را ب تو آنگونه ک باید بگوید...


تو از چشمهایم بخوان...


برقشان را ببین...


این همان عشق توست...


هر روز بزرگ تر می شود... هر روز بیشتر فرو می رود در رگ هایم... نه... الان ب تک تک سلول های مغز استخوانم هم نفوذ کرده...
1 دیدگاه  •   •   •  1390/12/28 - 22:18
+12
sahar
sahar
ای عزیز جان من!

من برای مرگ خود یک بهانه می‌خواهم … یک بهانه پوچ عاشقانه می‌خواهم!

از غمی‌که می‌دانی با تو بودنم مرگ است و بی تو بودنم هرگز!

گر بهانه این باشد، من بهانه می‌گیرم …

عاشقانه می‌میرم!
دیدگاه  •   •   •  1390/12/28 - 22:15
+9
sahar
sahar
چوپان قصه ما دروغگو نبود، اوتنها بود،وازفرط تنهایی فریاد گرگ سرمی داد،افسوس که کسی تنهایی اش را درک نکرد،وهمه در پی گرگ بودند، دراین میان فقط گرگ فهميدكه چوپان تنهااست..؟!
دیدگاه  •   •   •  1390/12/28 - 22:12
+8
sahar
sahar
نبودنت بهترین بهانه است برای اشک ریختن

ولی کاش بودی تا اشکهایم از شوق دیدارت سرازیر میشد ...


کاش بودی و دستهای مهربانت مرهم همه دلتنگیها و نبودنت نهایت میشد ...


کاش بودی تا سر به روی شانه های مهربانت می گذاشتم


و دردهایم را به گوش تو میرساندم... بدون تو عاشقی برایم عذاب است


میدانم که نمیدانی بعد از تو دیگر قلبی برای عاشق شدن ندارم...


کاش میدانستی که چقدر دوستت دارم و بیش از عشق بر تو عاشقم...


میدانی که اگر از کنارم بروی لحظه های زندگی برایم پر از درد و عذاب میشود


میدانم که نمیدانی بدون تو دیگربهانه ای نیست برای ادامه ی زندگی جز انتظار آمدنت ...
دیدگاه  •   •   •  1390/12/28 - 22:09
+9
sahar
sahar
به کسی که دوستش داری بگو که چقدر بهش علاقه داری

و چقدر در زندگی براش ارزش قائل هستی

چون زمانی که از دستش بدی

مهم نیست که چقدر بلند فریاد بزنی

اون دیگر صدایت را نخواهد شنید
2 دیدگاه  •   •   •  1390/12/28 - 22:06
+10
sahar
sahar
رویای با تو بودن را نمی توان نوشت نمی توان گفت و حتی نمیتوان سرود
با تو بودن قصه شیرینی است به وسعت تلخی تنهایی
و داشتن تو فانوسی به روشنایی هر چه تاریکی در نداشتند
و...و من همچون غربت زدای در اغوش بی کران دریای بی کسی
به انتظار ساحل نگاهت می نشینم و می مانم تا ابد
وتا وقتی که شبنم زلال احساست زنگار غم را از وجودم بشوید
بانوی دریای من...
کاش قلب وسعت می گرفت شمع با پروانه الفت می گرفت
کاش توی جاده های زندگی خنده هم از گریه سبقت می گرفت.
دیدگاه  •   •   •  1390/12/28 - 22:03
+8
-1
sahar
sahar
دلـت را بتـکان ...
غصه هایت که ریخت، تو هم همه را فراموش کن
دلت را بتکان
اشتباهایت وقتی افتاد روی زمین
بگذار همانجا بماند
فقط از لا به لای اشتباه هایت، یک تجربه را بیرون بکش
قاب کن و بزن به دیوار دلت ...
دلت را محکم تر اگر بتکانی
تمام کینه هایت هم می ریزد
و تمام آن غم های بزرگ
و همه حسرت ها و آرزوهایت ...
باز هم محکم تر از قبل بتکان
تا این بار همه آن عشق های بچه گربه ای هم بیفتد!
حالا آرام تر، آرام تر بتکان
تا خاطره هایت نیفتد
تلخ یا شیرین، چه تفاوت می کند؟
خاطره، خاطره است
باید باشد، باید بماند ...
کافی ست؟
نه، هنوز دلت خاک دارد
یک تکان دیگر بس است
تکاندی؟
دلت را ببین
چقدر تمیز شد... دلت سبک شد؟
حالا این دل جای "او"ست
دعوتش کن
این دل مال "او"ست...
همه چیز ریخت از دلت، همه چیز افتاد و حالا
و حالا تو ماندی و یک دل
یک دل و یک قاب تجربه

یک قاب تجربه و مشتی خاطره

مشتی خاطره و یک "او"...
خــــــــانه تـکــــــانی دلـت مبـــــــــــارکـــــــــــــــ
دیدگاه  •   •   •  1390/12/28 - 22:00
+8
sahar
sahar
کابوس میدیدم از خواب پریدم می خواستم به اغوش تو پناه ببرم
افسوس...............

یادم رفته بود که از نبودت به خواب پناه بردم
1 دیدگاه  •   •   •  1390/12/28 - 20:08
+7
sahar
sahar
گاهی سکوت دوست معجزه می کند و تو می آموزی که بودن همیشه در فریاد نیست
دیدگاه  •   •   •  1390/12/28 - 20:05
+6
sahar
sahar
به قلبم نشستی نگفتم چرا ، دلم را شکستی نگفتم چرا
یکی خواب شبهای من را ربود ، چو دیدم تو هستی نگفتم چرا...
1 دیدگاه  •   •   •  1390/12/27 - 20:02
+9
-1
صفحات: 1 2 3 4 5 6 پست بیشتر