این منم نه زیبا نه مهربانم نه عاشق؛نه محتاج نگاهی .........فراری از دختران آهن پرست و پسران مانکن پرست.....فقط برای خودم هستم خود خودم ؛صبورم و عجول,سنگین و سرگردان,مغرور و قانع با یک پیچیدگی ساده و مقداری بی حوصلگی زیاد وبرای تویی که چهره های رنگ شده را می پرستی نه سیرت آدمی را ,هیچ ندارم!راهت را بگیر و برو,حوالی من توقف ممنوع است.

امتياز پروفايل

[بروز رساني]
+29

آخرين امتاز دهنده:

امتياز براي فعاليت

مشخصات

موارد دیگر
آفلاين مي باشد!
بازديد توسط کاربران سايت » 27235
saqar
297 پست
زن
1300-01-18
حالت من: آروم و عادی
فوق ديپلم
اسلام
ايران - تهران
نميکشم
162 - 65

دوستان

(59 کاربر)

آخرین بازدیدکنندگان

گروه ها

(13 گروه)

برچسب ‌های کاربردی

saqar
saqar
یه وقتایی هس که میری،
که طرفتارزشتو یادش بیاد...
طرف ارزشت که یادش نمیاد، خودتم یادش میره...
دیدگاه  •   •   •  1392/04/19 - 17:43
+7
saqar
saqar
بر بالشی که از مرگ "پرندگان" پر شده است
نمی توان خواب "پرواز" دید...
دیدگاه  •   •   •  1392/04/19 - 17:38
+7
saqar
saqar
پایِ “معرفت که میاد وسط
“دستِ “خیلیا کوتاه میشه...
دیدگاه  •   •   •  1392/04/19 - 17:34
+8
saqar
saqar
عده ای قانون را پیاده می کنند که خود سوار شوند
دیدگاه  •   •   •  1392/04/19 - 17:30
+7
saqar
saqar
بوسه ه ای مجازی
هوس های سرد
آغوش های خیالی
احساسات از جنس دکمه های کیبرد
نسل من نسلی است
که احساساتش پشت همین کابل سیم ها قربانی میکند
دیدگاه  •   •   •  1392/04/19 - 17:27
+7
saqar
saqar
در CARLO
2 دیدگاه  •   •   •  1392/04/19 - 17:17
+6
saqar
saqar
در CARLO
دیدگاه  •   •   •  1392/04/19 - 17:14
+6
saqar
saqar
در CARLO
عشق واقعي.....”

پسرو دختر جواني سوار بر موتور در دل شب مي راندند. آنها عاشقانه كديگر را دوستداشتند.دختر جوان: يواش تر برو من مي ترسم!
پسر جوان: نه اين جوري خيلي بهتره!!
دختر جوان: خواهش ميكنم، من خيلي مي ترسم!
پسر جوان: خوب اما اول بايد بگي كه دوستم داري!!
دختر جوان: دوستت دارم،حالا ميشه يواش تر بروني!
پسر جوان: منو محكم بگير!
دختر جوان: خوب، حالا ميشه يواش تر بري!
پسر جوان: باشه به شرط اينكه كلاه كاسكت منو برداري و روي سر خودت بذاري، آخه نمي تونم راحت برونم، اذيتم ميكنه.روز بعد، واقعه اي در روزنامه ثبت شده بود: برخورد موتور سيكلت با ساختمان حادثه آفريد. در اين سانحه كه به دليل بريدن ترمز موتور سيكلت رخ داد،يكي از دو سرنشين زنده ماند و ديگري در گذشت. پسر جوان از خالي شدن ترمز آگاهي يافته بود. پس بدون اين كه دختر جوان را مطلع كند با ترفندي كلاه كاسكت خود را برسر او گذاشت و خواست تا براي آخرين بار دوستت دارم را از زبان او بشنود و خودش رفت تا او زنده بماند!!!!!
1 دیدگاه  •   •   •  1392/04/19 - 17:00
+6
saqar
saqar
در CARLO
دیدگاه  •   •   •  1392/04/19 - 16:57
+6
saqar
saqar
در CARLO
دیدگاه  •   •   •  1392/04/19 - 16:53
+6