· To fall in love.
عاشق شدن
· To laugh until it hurts your stomach.
انقدر بخنديد كه دلتون درد بگيره
· To find mails by the thousands when you return from a vacation.
بعد از اينكه از مسافرت برگشتيد ببينيد هزار تا ايميل داريد
· To go for a vacation to some pretty place.
به يه جاي خوشگل بريد براي مسافرت
· To listen to your favorite song in the radio.
به آهنگ مورد علاقتون از راديو گوش بديد
· To go to bed and to listen while it rains outside.
به رختخواب بريد و به صداي بارش بارون گوش بديد
· To leave the! shower and find that the towel is warm.
از حموم كه اومديد بيرون ببينيد حو لتون گرمه !
· To clear your last exam.
آخرين امتحانتون رو پاس كنيد
· To receive a call from someone, you don't see a lot, but you want to.
يه كسي كه معمولا' زياد نميبينينش ولي دلتون مي خواد ببينيد بهتون تلفن كنه
· To find money in a pant that you haven't used since last year .
توي يه شلواري كه تو سال گذشته ازش استفاده نمي كرديد پول پيدا كنيد