امیرحسین
زندگی رقص واژگان است ، یکی به جرم تفاوت تنهاست ، یکی به جرم تنهایی متفاوت
امیرحسین
ما دهه شصتیا وقتی بادکنکمون میترکید تازه امید داشتیم...
با تکه هاش بادکنک کوچیکتر درست میکردیم و میکشیدیم رو دندونمون و کلی خر کیف میشدیم...
ایکس باکس و فیس بوک و اینا نبود که...:
امیرحسین
یک هیزم شکن وقتی خسته میشه که تبرش کند باشه نه اینکه هیزمش زیاد باشه.
تبر ما انسانها باورهایمان است ، نه آرزوهایمان.........
امیرحسین
همه مدل بابا شاه دیده بودیم الا این مدل .... :دی