بعضی وقت ها خداحافظ یعنی : نذار برم ... یعنی : برم گردون.. یعنی : سفت بغلم کن.. و سرمو محکم بچسبون به سینه ات و بگــــــــــو : خداحافظ و کوفت .. خداحافظ و زهر مار.. بیخود کردی میگی.. خداحافظ ! دفعه آخرت باشه !! مال خودمی ..
دیوارهای دنیا بلند است ، و من گاهی دلم را پرت می کنم آن طرف دیوار. مثل بچه بازیگوشی که توپ کوچکش را از سر شیطنت به خانه ی همسایه می اندازد. به امید آن که شاید در آن خانه باز شود، گاهی دلم را پرت می کنم آن طرف دیوار. آن طرف حیاط خانه خداست. و آن وقت هی در می زنم، ... در می زنم، در می زنم، و می گویم: “دلم افتاده توی حیاط شما ،می شود دلم را پس بدهید؟”