اعترافای باحال
دسته:فاقد دسته بندی
86 کاربر

4317 پست

       
اعترافای باحالتونو بزارید تا همه با هم بخونیمشون...لایک یادت نره ها

امتیاز به گروه

[بروز رساني]

آخرين امتاز دهنده:


کاربران گروه

نمایش همه

مدیران گروه

برچسب‌های کاربری

اعترافای باحال

گروه عمومی · فاقد دسته بندی· 86 کاربر · 4317 پست
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
زنگ زدم 115، میگه آمبولانس میخواین قربان؟ گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ یه پلیس 110 میخوام، بقیش هم آدامس بدین! :))
دیدگاه  •   •   •  1392/10/5 - 15:16
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
پسره تو خیابون بهم گفت: جووووووووون

چی ساخته بابات

گفتم:خب شماره مامانتو بده، بگم بابام بیاد یکی هم برا شما بسازه... والا :|
دیدگاه  •   •   •  1392/10/5 - 15:14
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

اصلا پسره ومردونگی کردناش!
عطر تلخ وسردحرف زدناش!
نازکشیدناش!غیرتی شدناش!
دادزدناش!مغرور بودناش!
یه جوره خاص مهربون شدناش!
اصلا پسرو ته ریشش!پسرو تخس بازیاش!
دختره ولوس بودناش!غرزدناش!درخواستای عجیب کردناش!
عشق لواشکو پاستیل بودناش!گاز گرفتناش!جیغ زدناش!
خنده هاش دختره وخل بازیاش!دخترو جدی شدناش!
(به افتخاره هردوجنس که هیچ وقت همدیگرو نفهمیدن لامصباااا....)

دیدگاه  •   •   •  1392/10/5 - 15:00
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
دیدگاه  •   •   •  1392/10/4 - 21:48
+5
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

سر کلاس یه ردیف مونده به اخرکلاس نشسته بودم سرمو اوردم پایین

دیدم یه فندك افتاده برداشتمش

بافندک بازی میکردم، جلوم یه دختره نشسته بود پشت مقنعه اش نخ اویزون بود
بافندک گرفتم نخو بسوزونم یهواتیش گورگرفت

دوستم که کنارم نشسته بود خواست خاموشش کنه محکم زدپس کله دختره

استاد دوستموانداخت بیرون کلاس، منم انگارنه انگارکه اتفاقی افتاده جزوه مینوشتم :)))

ردیف اخر ترکیدن ازخنده خیلی حال داد کلی خندیدم :))))))))

دیدگاه  •   •   •  1392/10/4 - 21:33
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
ﺍﻻﻥ ﺗﻮ ﻣﻬﺪﮐﻮﺩﮐﺎ ﺑﭽﻪ ﻫﺎ همه ﺗﺒﻠﺖ ﺩﺍﺭﻥ!
اونوقت من سه برابر سنِ اینا سن داشتم؛ یه تلفن داشتم
که هرکدوم از دکمه هاش رو میزدم میگفت:
هاپ؛هاپ؛هاپ
دیدگاه  •   •   •  1392/10/4 - 21:31
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
بچه های الان تفریحاتشون آیپد و PS2 شده
ما اوج تفریحمون این بود که وقتی مامانمون
الویه درست میکرد صدامون کنه استخونای مرغارو [!]یم!
دیدگاه  •   •   •  1392/10/4 - 21:30
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
2 دیدگاه  •   •   •  1392/10/4 - 21:28
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
ﺍﺳﺘﺎﺩ :ﺩﺭ ﺣﺮﮐﺖ ﭘﺮﺗﺎﺑﯽ ﺑﺎ ﭼﻪ ﺯﺍﻭﯾﻪ ﺍﯼ ﺑﯿﺸﺘﺮﯾﻦ ﺑﺮﺩ ﺭﺍ
ﺧﻮﺍﻫﯿﻢ ﺩﺍﺷﺖ؟
ﺩﺍﻧﺸﺠﻮ : ۴۵ﺩﺭﺟﻪ
ﺍﺳﺘﺎﺩ : ﺁﻓﺮﯾﻦ ، ﭼﺮﺍ ؟
ﺩﺍﻧﺸﺠﻮ : ﭼﺮﺍﺷﻮ ﻧﻤﯿﺪﻭﻧﻢ ﺍﺳﺘﺎﺩ! ﺗﻮﯼ ﺍﻧﮕﺮﯼ ﺑﺮﺩﺯ
ﺍﯾﻨﻄﻮﺭﯾﻪ
دیدگاه  •   •   •  1392/10/4 - 21:18
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



شیر هم که باشی ... برای بچه ات ... به ظرافت خرگوش کوچک میشوی ...


دیدگاه  •   •   •  1392/10/4 - 21:16
+4