اعترافای باحال
دسته:فاقد دسته بندی
86 کاربر

4317 پست

       
اعترافای باحالتونو بزارید تا همه با هم بخونیمشون...لایک یادت نره ها

امتیاز به گروه

[بروز رساني]

آخرين امتاز دهنده:


کاربران گروه

نمایش همه

مدیران گروه

برچسب‌های کاربری

اعترافای باحال

گروه عمومی · فاقد دسته بندی· 86 کاربر · 4317 پست
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

دختر : عشقم میخوام یه چیز بگم ولی قول بده که عصبانی نشی...
پسر: باشه بگو...
دختر : داداشم هفته پیش خواهرتو دیده و خیلی خوشش اومده و میخواد که باهاش حرف بزنه...
پسر : چییییی؟ غلط کرده استخوناشو خورد میکنم. دندوناشو میریزم تو حلقش... اون کی باشه که به ناموس من نگاه کنه؟!! به چه حقی میخواد دستشو بگیره؟
دختر : میشه دستمو ول کنی؟ لطفا؟
پسر : چرا؟
دختر : چون الان توام دست ناموس داداشمو گرفتی... منو فراموش کن و برو ومواظب ناموست باش و به ناموس بقیه کاری نداشته باش...
اینجاس که میگن روشنفکریت واسه دخترای غریبست به مادرو خواهرای خودت که میرسی قیصر میشی؟؟؟
اینم از پسرا که همشون لنگه همن...

دیدگاه  •   •   •  1393/01/22 - 19:41
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

بارونو دوس دارم هنوز
.
.
.
.
.
.
.
.
چون هم هوا رو با طراوت میکنه هم آلودگی هوا رو کاهش میده و منابع آبی هم بیشتر میشه !
چیه ؟ نکنه انتظار داشتی عاشقانه ش کنم ؟!؟!

دیدگاه  •   •   •  1393/01/22 - 19:38
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

یه بار رفته بودم درمانگاه آمپول بزنم،
یه دختره اومد آمپولمو بزنه،معلوم بود خیلی تازه کاره!
همینجوری که سرنگو گرفته بود توی دستش،
لرزون لرزون اومد سمت من و گفت:
"بسم الله الرحمن الرحیــــم"
منم که کپ کرده بودم از ترسم گفتم:
"اشهد ان لا اله الا الله"!
هیچی دیگه...
انقدر خندید که نتونست آمپولو بزنه و خدارو شکر یکی دیگه اومد زد ..!

دیدگاه  •   •   •  1393/01/22 - 19:34
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

مورد داشتیم
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
حل شد خدارو شکر. (جدی میگم)

دیدگاه  •   •   •  1393/01/22 - 19:33
+1
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
بعضیام هستن فک می کنن کین، نه عموو!

من اسم تورو که می شنوم یه هفته بد شانسی میارم

چه برسه بخوام در موردت حرف بزنم!
دیدگاه  •   •   •  1393/01/22 - 19:24
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
وقتی تو ماشینید فحش ندید در برید:D !!!! ما یه بار فحش دادیم خوردیم به ترافیك !!!!:)):)):))<img src=(" title=":((" />(

و من الله تو فیق :)))
دیدگاه  •   •   •  1393/01/20 - 21:03
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

ﺍﺯ ﮔﻮﺳﻔﻨﺪ ﭘﺮﺳﯿﺪﻡ ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﺭﻭﺯ ﺯﻧﺪﮔﯿﺖ ﭼﻪ ﺭﻭﺯﯼ ﺑﻮﺩﻩ؟
.
.
.
.
.
.
.
.
ﮔﻔﺖ: ﺑﻌﻌﻌﻌﻌﻊ .

ﭼﯿﻪ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭ ﺩﺍﺷﺘﯽ ﺑﮕﻪ ﺭﻭﺯﯼ ﮐﻪ ﺑﺎ ﻋﺸﻘﻢ ﺁﺷﻨﺎ ﺷﺪﻡ .
ﺣﺘﻤﺎ ﺩﺍﻧﺸﺠﻮ ﻫﻢ ﻫﺴﺘﯽ ﺍﻭﻣﺪﯼ ﺑﺒﯿﻨﯽ ﮔﻮﺳﻔﻨﺪ ﭼﯽ ﻣﯿﮕﻪ؟

دیدگاه  •   •   •  1393/01/20 - 21:02
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
بچه بودم ، هروقت بابام پشت فرمون مینشست ، واسم سوال بود که
چرا به ملت فحش میده
از وقتی گواهی نامه گرفتم ، واسم سوال شده که چرا اینقد کم فحش میداد ؟
دیدگاه  •   •   •  1393/01/20 - 20:30
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



تو كف انعطافشم !! :D =))




دیدگاه  •   •   •  1393/01/20 - 20:03
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



ای قــشنگــتر از پریـــا...

تنــهــا تـــو کــوچه نـــریـــا ...

=))


دیدگاه  •   •   •  1393/01/20 - 20:02
+3