اعترافای باحال
دسته:فاقد دسته بندی
86 کاربر

4317 پست

       
اعترافای باحالتونو بزارید تا همه با هم بخونیمشون...لایک یادت نره ها

امتیاز به گروه

[بروز رساني]

آخرين امتاز دهنده:


کاربران گروه

نمایش همه

مدیران گروه

برچسب‌های کاربری

اعترافای باحال

گروه عمومی · فاقد دسته بندی· 86 کاربر · 4317 پست
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

مـن نـمــیـدونـم ایـن اسـتـادا کـه مـیـان سـر جـلـسـه امـتـحـان و

مـث بـوق وایمـیـسـتـن یـهگـوشـه

و مـیـگـن بـه هـیــچ پـرسـشــی جـواب نـمـیـدیـم،

اصـن واسـه چـی مـیـان؟

خـب بـتـمـرگ تـو خـونـت تـا عـمـتـم ایـنـقـدر فــوش نـخــوره !!!

والا...

دیدگاه  •   •   •  1392/10/23 - 18:33
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
استاد نگاه ریاضی به زندگی:

اگه بابای دختر پولدار باشه یه دونه دو میزاریم

اگه خوشگل باشه به صفر میذاریم جلوش

اگه چشاش رنگی باشه یه صفر دیگه اگه

وقتی میخنده لپش چال بیفته یه صفر دیگه

ولی اگه باباش پولدار نباشه چیزس جر صفر باقی نمیمونه
دیدگاه  •   •   •  1392/10/23 - 18:32
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
دیدگاه  •   •   •  1392/10/23 - 18:29
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
قیافه ی پسرا موقع رد شدن یک دختر از تو کوچه !!

خخخخخخخخخخخخخخخ
دیدگاه  •   •   •  1392/10/23 - 18:17
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



دختر همسایمون بس که از خونه بیرون نیومده

روابط اجتماعیش ضعیفه.

یه بار آش نذری پخش میکردند اومد

آیفونمونو زد. گفتم کیه؟

گفت آشه

:|





دیدگاه  •   •   •  1392/10/23 - 18:16
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
لپ تاپم رو بردم نمایندگیش می گم ضربه خورده کار نمیکنه، یارو میگه ضربه فیزیکی؟!!
گفتم نه ، بی محلی کردم یکم، ضربه روحـــی خورده!!
10 دیدگاه  •   •   •  1392/10/23 - 18:08
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

شاعر میگه میازار موری ک دانه کشست
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
بترس از عمویش ک چاقو کشست

دیدگاه  •   •   •  1392/10/23 - 17:56
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

بگو دیروز چی شد؟؟؟
دیروز تو اتویوس یه پسر بچه ی خیلی ناز که حدودا 3 ساله بود گریه میکرد و تانکر تانکر اشک میریخت در حدی که درو پنجره اتوبوس به التماس افتاده بود ..به مامانش میگف چرا واسم شکلات نخ[!] ؟؟؟چ جیغای رنگیم که نمیزد ....خلاصه کاسه صبر مامانیش لبریز شد و با عصبانیت گفت آمپول میزنما (خودتون دیگه قیافه مامانه رو تو اون لحظه تصور کنید) حالا اینجارو داشته باش بچه پررو پرو شلوارشو کشید پایین بیا بزن... من و اژ آمپول میتلشونی؟؟
من و میگی هنوز تو شوکم م م م خدایی قفل کردم...
اینا عایا بچن یا غول چراغ جادو .....

دیدگاه  •   •   •  1392/10/23 - 17:41
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

مامانم رو به به بابام :

یادته این یه بار 20 روزش بود اومدم بهش شیر بدم، نزدیک بود خفه شه؟!
بابام : :)))) آره ....!

یادته یه بار 2 ماهش بود تو ماشین جاش گذاشتیم ؟!
مامانم : :))) آاااااره ...!

یادته یه بار داداشت اومد با پتو بپیچدش ببره بیرون، وقتی آوردش کبود شده بود داشت میمُرد ؟!!
بابام : :))))) آره !!!!

یادش به خیر !

من تازه الان میفهمم که چرا تو فهم بعضی مسائل هنگ میکنم ..! :|

دیدگاه  •   •   •  1392/10/23 - 17:37
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

ما یه گودزیلای 2.5 ساله داریم توجه داشته باشید 2.5 سال!!!!!!!! (این گودزیلا خواهرزادمه)
دیروز شلوغی میکرد بهش گفتم می دمت دست آشغالی که ببرت از شانس بد من اشغالیه با ماشین از راه رسید:D برگشته بهم مگه زود باش منو بده دست اشغالی ده زود باش منو بده دست اشغالی
منو میگی :D
برای کمتر ضایع شدن صحنه رو ترک کردم!!!!!!!!!
واما گودزیلا هم چنان دنبالم کرده بود :|

دیدگاه  •   •   •  1392/10/23 - 17:35
+2