1_ پسرا: (بغل دستی): پس احمد اینم کتاب صفخه 240 جوابش نیست که لامصب!!! اون برگه آچاری که بهت دادم از گلوت پایین نره ایشاله . مرضو ننوشتم سریع جزوتو ببین پیدا میکنی جوابشو فقط سریعا بچه ها منتظرن (پشت سری): مهدی جواب سوال 4رو ته کفشم نوشتم ، گرفتم بالا زود بنویس داداش اگرم خواستی درش بیار نوبتی بده بره!!!!
2_دخترا: الههههههههههههه ه ه ه ... الههههههههه ه ه ه ... (الهه در حال نوشتن به طرز وحشیانه ای همراه با یک لبخند ملیح !!!) مهشییییییییددددد مهشیییییییییییییییدددد توروخدا مهشییییییییییدددد (مهشید: ننوشتم بابا برگم سفیده اه . دو دقیقه بعد: استاد برگه هامون تموم شد یه برگه میدید؟!!!!!!)
. . . . . ████ ████ ████ ████ . ﻟﻄﻔﺎ ﺍﯾﻦ ﻗﺴﻤﺖ ﺭﺍ ﺧﺮﺍﺵ ﺩﻫﯿﺪ ...!!!تشکر نیاز نیست اصلن قابلی نداشت اضافه کنم مورد داشتیم با کیلید به جون ال سی دی افتاده..