امتياز پروفايل

[بروز رساني]
+6

آخرين امتاز دهنده:

امتياز براي فعاليت

مشخصات

موارد دیگر
آفلاين مي باشد!
بازديد توسط کاربران سايت » 9012
HADI
37 پست
مرد
فوق ديپلم
دانشجو
ايران
با خانواده
نميکشم
saipa 111 sx
189
0936 6 41 47 45

اينها را ايگنور کرده است

دوستان

(39 کاربر)

آخرین بازدیدکنندگان

گروه ها

برچسب ‌های کاربردی

HADI
HADI
این روزها دلم بهانه می‌گیرد ! …
برای دلم ، گاهی مادری مهربان میشوم ، دست نوازش بر سرش میکشم میگویم :
« غصه نخور ، میگذرد … »
برای دلم ، گاهی پدر میشوم ، خشمگین می‌گویم :
« بس کن دیگر بزرگ شدی … »
گاهی هم دوستی می‌شوم مهربان ، دستش را میگیرم ، میبرمش به باغ رویا …
دلم از دست من خسته است ! …
دیدگاه  •   •   •  1391/01/17 - 16:31
+1
HADI
HADI
آب حوض می کشیم کفش پاره می خریم
شعر بند می زنیم گل ستاره می خریم
اشک دانه می کنیم شب شراره می خریم
قلب های بی قرار دستهای پینه دار
لحظه های انتظار یاد واره می خریم
آهای ؟
کسی دوستی نمی فروشه ؟
ما از تنهایی دوستی می خریم.
دیدگاه  •   •   •  1391/01/17 - 16:23
+2
HADI
HADI
کاش هفت ساله بودم
روی نیمکت چوبی می نشستم
مداد سوسماری در دست
باصدای تو دیکته می نوشتم
تو می گفتی بنویس دلتنگی
من آن را اشتباه می نگاشتم
اخمی بر چهره می نشاندی و من
به جبران
دلتنگی را هزار بار می نوشتم !
دیدگاه  •   •   •  1391/01/17 - 16:20
+2
HADI
HADI
بهتر از جمله دوست دارم ، جمله بهت اعتماد دارمه
هركسي ميتونه هر كي رو دوست داشته باشه
ولي به هركسي نميشه اعتماد كرد
2 دیدگاه  •   •   •  1391/01/17 - 16:11
+3
HADI
HADI
دریچه ای به تماشای باغ وا می شد


دلم چو مرغ گرفتار بال و پر می زد




تمام شب به خیال تو رفت و ، می دیدم


که پشت پرده ی اشکم سپیده سر می زد
دیدگاه  •   •   •  1391/01/17 - 15:35
+4
HADI
HADI
قاب عكس قبل سرطان.
دیدگاه  •   •   •  1391/01/17 - 15:27
+3
HADI
HADI
یه میل برام رسید ...سرشار از عاطفه!!

حکایت یه زوج خوشبخت،که به رغم ناسازگاری زمان باهم میسازن

ماجرای مرد۹۰ساله ای که با عشق ار همسر ۸۹ساله ی سرطانیش مراقبت میکنه..

درود بر عشق وتمام جلوه هاش.
دیدگاه  •   •   •  1391/01/17 - 15:24
+2
HADI
HADI
من بايد برم، شب همه ي دوستان بخير، بابايـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ .{-22-}
دیدگاه  •   •   •  1391/01/17 - 00:03
+2
HADI
HADI
یادت هست آن روزهای بهاری را،گل سرخ برایت هدیه آوردم،

گفتم می خواهم آن را در گوشه ای از قلبت بکارم

خواستی بگیریش ولی به یاد داری چه شد؟!

همان وقت بادی آمد و تمام گلبرگ های آن گل نازنین را با خود به اطراف برد.

من نگران از پرپر شدن گل عشقم به دنبال تک تک گلبرگ ها به این سو و آن سو شتافتم،

وقتی همه ی آنها را یافتم شاد و خوشحال به سوی تو آمدم،ولی......

ولی هرگز تو را نیافتم......هرگز.....
دیدگاه  •   •   •  1391/01/17 - 00:00
+3
HADI
HADI
خیلی وقته...



خیلی وقته قالی زندگیمو با یه نقش می بافم...



ولی فروش نداشته...



میخوام یه نقش نو بهش بدم...



یه بافت نو...



یه رنگ نو...



حداقل این آخر کاری قالیمو بخرن...



خدایا کمکم کن...



خدایا...



موافقی...؟؟



طرحش با تو....؟!



بافتنش با من....؟!



فک کنم قالی خیلی خوبی از آب دربیاد...!
دیدگاه  •   •   •  1391/01/16 - 23:56
+5
صفحات: 1 2 3 4 پست بیشتر