یکی بود ... یکی نبود
دسته:گوناگون
57 کاربر

2820 پست

       
شاعر از کوچه ی مهتاب گذشت،
لیک شعری نسرود،
نه که معشوقه نداشت،نه که سرگشته نبود،
مدتی بود دگر کوچه ی مهتاب خیابان شده بود

امتیاز به گروه

[بروز رساني]

آخرين امتاز دهنده:


کاربران گروه

نمایش همه

مدیران گروه

یکی بود ... یکی نبود

گروه عمومی · گوناگون· 57 کاربر · 2820 پست
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥


دموکراسی بین من و تو

این است که همیشه

در همه چیز

حق

با چشم هایت است.....


دیدگاه  •   •   •  1392/10/19 - 19:25
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥


در کـــــودکــی…

در کـــُـدام بــــــــــــازی ، راهــــــت نــَــدادنــد ،

کــــــه امـــــروز ، انـــــقَــدر دیـــــوانه وار

تــــشنـــه ی ” بــــــــــازی کـَــردن ” بــــــــا آدم هــــــــایی ؟


دیدگاه  •   •   •  1392/10/19 - 18:45
+1
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
اینجا زمین است رسم آدم هایش عجیب است!
اینجا گم که مى شوى به جاى اینکه دنبالت بگردند، فراموشت مى کنند …
دیدگاه  •   •   •  1392/10/19 - 18:35
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

مردهایی هستند که از نگاهشان
از لبخند و حرف زدنشان
از جرعه هایِ کوتاه قهوه خوردنشان می شود فهمید، رازى دارند...
می شود فهمید که می فهمند !

مردهایى هستند که با دیدنت دستپاچه نمی شوند اما عجیب دستپاچه ات می کنند...
شاید هرگز کنارِ بودن هایِ تو قرار نگیرند
شاید بودنشان لحظه ای باشد

به حد همان چند دقیقه چشم در چشم شدن در کافه ای دور...
به حدِ لحظه ای در را نگه داشتن و با احترام تو را راهی کردن

اما باور کن کفایت می کند تا تو باور کنی هستند مردانی که
هنوز هم می شود برای بودنشان کنارِ لحظه های زنانه ات
به انتظار نشست...

دیدگاه  •   •   •  1392/10/19 - 18:30
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
وقتی دیدی یکی مث نوک پرگار پات ثابت ایستاده هرجور بچرخی بکشی تکون نمیخوره...توام دورش بگرد دورش نزن....!
دیدگاه  •   •   •  1392/10/18 - 20:56
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

دلسوخته تر از همه سوختگانم
از جمع پراکنده رندان جهانم
در صحنه بازیگری کهنه دنیا
عشق است قمار منو من،بازیگر آنم
ای عشق از تو زهرست به کامم
دل سوخت، تن سوخت، ماندم من و ماتم
ای دوست مزن زخم زبان جای نصیحت
بگذار ببارد به سرم، سنگ مصیبت
من زنده از این جرمم و حاضر به مجازات
ننگ است مرا گر بزنم حرف ندامت...

دیدگاه  •   •   •  1392/10/17 - 10:37
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
de1f409890cbf7a0d6a9b0984f22fb45-425


بـرای جــذب دخـتــری کـه چــشـم و دلــش ســیـر بـاشــه
،
لـازم نـیــسـت "پــولــدار" بـاشـــی

فـقــط کــافـیـه "شــــخــــصیــــت" داشـتــه بــاشــی


دیدگاه  •   •   •  1392/10/16 - 20:24
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
گاهے بے رحم باش
با احساست
بے رحم باش و وقتے زخم خورد
از دستانِ تو
نوازشش کن
اشک بریز و بگو
چاره اے اگر غیر از این بود
چنین نمے کردم
گاهے احساس را به بهانه ے آزادیش
باید
کشتـــــ...


+ بعضے وقتها باید یقه‌ ے احساست را بگــــــــــــیرے
با تموم قدرت ســـــــرش داد بزنــے و بگے:
تورو خدا بــــــــــــــسه‌
بسه‌ دیگه‌ تا حالا هرچے کـــــــــشیدم از دست تو بود
دیدگاه  •   •   •  1392/10/16 - 20:18
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



كـــِنار مــے نشینم . . .
آرام میـــــــگیرم . . .
و یــَواش یـــَواش خودم را مــحــو میكنــم . . .
از ذِهــטּ تو . . . از ذِهــטּ خودم . . .
اما تــو بـگو . . .
با دِلـَــــم . . . با دِلــــَت . . . . چـــِه كـُنم ؟؟




دیدگاه  •   •   •  1392/10/16 - 19:39
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



بی تفـــاوت بـاش...!!!

بــه جـهنـــم...!

مگــر دریا مُــــــرد از بی بـارانـی...؟!!!




دیدگاه  •   •   •  1392/10/16 - 19:18
+1