ashkan
درتنها ترين تنهاييم تنها كسم تنهاي تنهايم گذاشت ، اي خدا به حق تنهاييت درتنها ترين تنهاييش تنهاي تنهايش نذار....
ashkan
جيرجيرك به خرس مي گه: عاشقت شدم ، خرس مي گه: الان وقت خواب زمستاني منه بذار وقتي از خواب بيدار شدم در موردش با هم صحبت مي كنيم . خرس وقتي از خواب بيدار مي شه مي بينه جير جيرك نيست . آخه خرس نمي دونست جير جيرك ها فقط 3 روز عمر مي كنند .
ashkan
معلم گفت: عشق چند بخشه؟ يه بار دستم رو از بالا تا پايين آوردم و با خوشحالي گفتم: يك بخش . ولي وقتي تو رو شناختم فهميدم عشق سه بخشه:
1- عطش ديدن تو
2- شوق با تو بودن
3- اندوه بي تو بودن
ashkan
يادم آيد : تو بمن گفتي :
ازين عشق حذر کن !
لحظه اي چند بر اين آب نظر کن
آب ، آئينه عشق گذران است
تو که امروز نگاهت به نگاهي نگران است
باش فردا ، که دلت با دگران است
تا فراموش کني ، چندي ازين شهر سفر کن
ashkan
به من ميگفت : آنقدر دوست دارم که اگر بگويي بمير مي ميرم . . . . . . . باورم نمي شد . . . . فقط براي يک امتحان ساده به او گفتم بمير . . . ! سالهاست که در تنهايي پژمرده ام کاش امتحانش نمي کردم
ashkan
نميدوني که چه حالي داره قلبم ، نميدوني که چه بغضي تو گلومه
نميدوني که چه بي قرار و گريونم ، وقتي دونه دونه عکسات رو برومه
نميدوني چقدر دستاتو کم دارم ، نميدوني چقدر تنهايي بي رحمه
که وقتي نيستي توي اينه ميبينم ، يه مردي که شکسته و نمي فهمه
يه مردي که شکسته و نمي فهمه
تموم ساعتا رو بي تو داغونم ، تموم عمرمو ياد تو ميمونم
که واسه يک لحضه برگردي به اين خونه ، ببيني تو نبود تو چه ديوونم
بگو دستامو ميشناسي يا نه ، نگو عطرم واسه تو اشنا نيست
بگو که هنوزم منو ميشناسي ، فقط نگو نگو که ناشناسي
ديگه دستاي سردم نا نداره ، قلم رو روي کاغذي بيارم
که به ياد تو ترانه بنويسه ، همون مردي که بي تو بي قراره
ashkan
توکه داری این نوشته رومیخونی.دستت رو بکن تو موهات، يه تارشو بردار، همون رو من به يه دنيا نمي دم
ashkan
زندگي اجبار است مرگ انتظار است عشق 1 بار است جدايي دشوار است ولي ياد تو هميشه ماندگار است
ashkan
چشم زيباست وقتي توش اشک باشه
اشک زيباست وقتي براي عشق باشه
عشق زيباست وقتي براي تو باشه
تو زيبايي وقتي براي من باشي