tina
چه تکلیفه سنگینی است این...
بلاتکلیفی...
وقتی نمیدانم ...
دارمت..
یا...
ندارمت..
tina
فقط گوشیم میتونه شهادت بده
ارزوی خیلیا بودم
ولی دلم گیره تو بود لعنتی....
tina
نمیدانم...
الزایمر بودی یا عشق...
از روزی که مبتلایت شدم...
خودم را از یاد برده ام....
tina
سلامتی خودم که:
نه عکسم کاور کسی است
نه مخاطب خاص کسی هستم
نه کسی تو لایکاش دنباله اسممه
نه کسی میادزیرپستم بگه این ماله منه
tina
وقتی بمیرم هیچ اتفاقی نخواهد افتاد....
نه جایی به خاطرم تعطیل میشود...
نه در اخبار حرفی زده میشود....
نه خیابانی بسته میشود...
نه در تقیم خطی به اسمم نوشته میشود...
تنها موهای مادرم کمی سفیدتر میشود...
وپدرم کمی شکسته تر...
ودر اخر من میمانم و گورستان سرد و تاریک
وغم همیشگی ام که همراهم میماند....