maryam
بارآخر من ورق را با دلم برُ می زنم
باردیگر حکم کنُ ، اما نه بي دل ... !!!
با دلت ،دل حكم كن !!
هركه دل دارد بيندازد وسط
تا همه دلهايشان را رو كنند
دل كه روي دل بيفتد ،عشق حاكم مي شود
پس به حكم عشق بازي ،اي دلا رو كن دلی
دل نداري برُ بزن انديشه را
حكم لازم ... !!!
دل سپردن ،دل گرفتن هردو لازم
maryam
ای کاش میفهمیدی ...!!!!!
آنکه برای بدست آوردن عشق و محبت
تنش را به تو می سپارد
فاحشه نیست... !!!
و آنکه برای به دنبال کشاندن تو
تنش را از تو دریغ می دارد
باکره نیست....!!!
maryam
تنها وجه مشترک بین ما
ساده گی مان بود ... !!!
من ساده بودم که دل بستم
و تو ساده بودی که از این دل بستگی
با ساده گی تمام
چشم پوشیدی ... !!!
maryam
قلب می دانی چیست ؟؟؟
خانه عشق و تلاطم ...!!!
مامن مهر وعطوفت
اما...!! قلب من بر باد است
نه از آن روی که مهرش همه را در برداشت
نگرانم که تورا در بازاربه دروغی زیبا
مفت و ارزان ببرند !!
بر دلت قفل بزن !!!
تا که هر نامردی به تو فرمان ندهد
maryam
روی خط قلب من ... !!
امواجی است
که حتی پیشرفته ترین دستگاههای دنیا
قادر به نشان دادن آن نیستند
امواجی
به نام احساس ... !!!
maryam
سنگسارم می کند
لبخندهای ماسیده ات
درون قاب...
گلویم را فشار می دهد
هجوم نبودنهایت ...
میخواهم از تو بنویسم
دهانم پر از حرفهای نا گفته است
اما حیف که با دهان پر...
نمی شود حرف زد!!!
maryam
دلتنگ می شوم دلتنگتر از همه دلتنگی ها گوشه ای می نشینم
وحسرتها را می شمارم و باختن ها را و صدای شکستن ها را ...
نمی دانم من کدام امید را نا امید کرده ام و کدام خواهش را نشنیدم
و به کدام دلتنگی خندیدم که اینچنین دلتنگم؟
دلتنگم دلتنگ...
maryam
شبتون پررررررررررررررررررتقالی.
maryam
كاش كودك بودم تا بزرگترين شيطنت زندگي ام نقاشي روي ديوار بود، اي كاش كودك بودم تا از ته دل مي خنديدم نه اينكه مجبور باشم همواره تبسمي تلخ بر لب داشته باشم ، اي كاش كودك بودم تا در اوج ناراحتي و درد با يك بوسه همه چيز را فراموش مي كردم
maryam
در این نوروز باستانی خیال آمدنت را به آغوش خسته می کشم .........