و چشمها را خواهم بست.
همچنان خواهی فرستاد
گیسوانت را
خیسِ بوسهها...
چه موجود عجیبی است این انسان ...
وقتی صدایش می کنی ؛ نمی شنود !
وقتی به دنبالش می روی ؛ نمی بیند !
وقتی دوستش داری ؛ به فکرت نیست !
اما ....
وقتی می شنود ؛ که دیگر صدایت گرفته ...
وقتی می بیند ؛ که خسته در راه افتاده ای ...
وقتی به فکرت هست ؛ که دیگر نیستی ... !!!
دنیا پر است از انســان هایی با ظاهر زیبا
که هر روز لباسی نو بر تن می کنند
ولی نزدیکشــان که می شوی
بوی کهنگی اندیشـه هایشان آزارت می دهد ....!!!!
شده بعضی وقتا یهو دیگه دوستش نداشته باشی؟
به خودت می گی اصلاً واسه چی دوستش دارم؟
مگه کیه؟
مگه واسم چیکار کرده؟
مگه چی داره که از همه بهتر باشه؟
... ... اصلاً من که خیلی از اون بهترم....
بعد به خودت می خندی که اصلاً واسه چی اینقدر خودتو اذیت کردی؟
یهو، یه چیزی یادت میاد....
یه چیز ِ خیلی کوچیک....
یه خاطره....
یه حرف....
یه لبخند....
یه نگاه....
و بعد....
همین....
همین کافیه تا به خودت بیای و مطمئن بشی که
نمی تــــــــــونی فراموشــــــش کنی ...
بعضی حرفا رو نمی شه گفت،باید خورد!!
ولی بعضی حرفارو،نه میشه گفت،نه می شه خورد!
می مونه سردل! میشه دلتنگی! میشه بغض! ... میشه سکوت! میشه همون وقتایی که خودتم نمی دونی چه مرگته !!!
می دونی چرا شیشیه جلوی ماشین آنقدر بزرگه ولی آینه عقب آنقدر کوچیکه؟
چون گذشته به اندازه آینده اهمیت نداره. بنابراین همیشه به جلو نگاه کن و ادامه بده...
تغییر نکنید ؛ بخاطر اینکه آدمها دوستتان داشته باشند !
خودتان باشید ....
و بدانید آدمهایی که لیاقتتان را دارند ،
خودِ واقعی شما را دوست خواهند داشت … !!!