حــرفـــهــای دلــتــنگــی
دسته:فاقد دسته بندی
51 کاربر

1643 پست

       
دلتنگیات رو بنویس...

امتیاز به گروه

[بروز رساني]

آخرين امتاز دهنده:


کاربران گروه

نمایش همه

مدیران گروه

برچسب‌های کاربری

حــرفـــهــای دلــتــنگـ..

گروه عمومی · فاقد دسته بندی· 51 کاربر · 1643 پست

ارسالهای حــرفـــهــای دلــتــنگــی

محمد
محمد
حرفهایم را تعبیر میکنی
سکوتم را تفسیر
دیروزم را فراموش
فردایم را پیشگویی
به نبودنم مشکوکی
در بودنم مردد
از هیچ گلایه میسازی
از همه چیز بهانه....

من کجای این نمایشم؟؟؟؟
دیدگاه  •   •   •  1392/09/3 - 20:35
+3
محمد
محمد

ﺩﺭﺩﯾﻌﻨـﯽ :
ﺍﻣﺸﺒــﻢ ﻣﺜــﻞ ﺷﺒــﺎﯼ ﺩﯾﮕـﻪ
ﺭﻭ ﺗﺨﺘﺖ ﺩﺭﺍﺯ ﺑﮑﺸـــﯽ
ﺁﻫﻨﮕــــ ﺑــﺰﺍﺭﯼ ﻭ ﺑـﺎﺯﻡ ﻓﮑــﺮ ﮐﻨــﯽ
ﺑـﻪ ﺣﺮﻓﺎﯾـــﯽ ﮐــﻪ ﺑﺎﻫــﻢ ﻣﯿﺰﺩﯾــم…
به ﺍﯾﻨـﮑـﻪ خیلی همراهم بودی….
به ﺍﯾﻨـﮑـﻪ حتی یه نگاهش برات یه دنیا ارزش داره…
به ﺍﯾﻨـﮑـﻪ چقدر باهم دعوا کردیم و آشتی کردیم…
به ﺍﯾﻨـﮑـﻪ کلی حرف توی دلت می مونه و نمیتونی بهش بگی…
ﺑﻪ ﺍﯾﻨـﮑـﻪ….
لعنت به ﺍﯾﻨـﮑـﻪ ها….
و ﻣﺜـــﻞ ﻫﻤﯿﺸــﻪ ﭼﺸﻤــﺎﺕ بایــد ﺗﻘﺎﺻـــ ﭘﺲ ﺑـــﺪن…
دیدگاه  •   •   •  1392/09/3 - 18:48
+4
محمد
محمد

كنج اتاق نشسته ام...مى بارد...دلش را ميگويم...
داد مى كشد...خيلى پراست...دلش راميگويم...
ديشب كه بااوحرف ميزدم به اين رسيدم كه صدايم را نمى شنود...
امشب به اين نتيجه رسيدم كه صدايم راشنيد...
زارميزند...مثل ديشب من...اشك ميريزم مثل امشبش...
صدايم راشنيد...دلش ابرى بود...سياه وتيره...خدايم راميگويم...
تااو رادارم همه راپس ميزنم...تااوهست بى منت,به تو نيازى ندارم بامنت...
او همه كس من هست.....خدايم راميگويم...
دیدگاه  •   •   •  1392/09/3 - 18:46
+4
محمد
محمد
دنـيـا مكان امني نيست..
وقتي كه دستكش هاي تو، از دستهايت ماندگارترند
و عينك از نگاهت...
بگو چگونه اعتماد كنم به ثـانيه هايي كه مي خواهند برسند!!
دیدگاه  •   •   •  1392/09/3 - 18:44
+3
محمد
محمد

انسان ها هر از چند گاهی از جائی می افتند؛
از لبه پرتگاه،
از پا،
از نفس،
از این ور بوم،
... از اون ور بوم،
از دماغ فیل،
از چاله به چاه،
از عرش به فرش،
از چشم،
از چشم،
از چشم!!!
دیدگاه  •   •   •  1392/09/3 - 18:40
+2
محمد
محمد
دلی که اندوه دارد شانه میخواهد نه نصیحت...
کاش همه این را میفهمیدند!...
دیدگاه  •   •   •  1392/09/3 - 18:38
+2
محمد
محمد
امشب جایی میان سینه ام ؛‏
آنجاکه خون پمپاژ میکند ؛ سنگین است ،‏خیلی سنگین‏...
دیدگاه  •   •   •  1392/09/3 - 18:36
+2
محمد
محمد

ﺑﺮﮔﺮﺩ ﻭ ﺑﮕﻮ ﺩﻭﺳﺘـﺖ ﺩﺍﺭﻡ .. . . . . . . . . . .... . ... ﺗﺎ ﺑﺎ ﭘﺸــــﺖ ﺩﺳﺖ ﭼﻨﺎﻥ ﺑــــﺮ ﺩﻫﺎﻧﺖ ﺑﮑﻮﺑﻢ ﺗﺎ ﺁﺭﺯﻭﯼ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﯾـﮏ ﺩﻧﺪﺍﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﮔــــــــــﻮﺭ ﺑـﺒـــﺮﯼ ﭼﻪ ﺑﺮﺳﺪ ﺑﻪ ﻣﻦ ﻭ ﯾﮏ ﻋﺸﻖ ﺣﻘﯿﻘﯽ , ﻭﺍﻻ ﮐﺼﺎﻓﻂ ﺭﻓﺘﻪ ﻫﻤﻪ ﻏﻠﻄﺎﺷﻮ ﮐﺮﺩﻩ ﺣﺎﻻ ﯾﺎﺩﻩ ﻣﺎ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ
دیدگاه  •   •   •  1392/09/3 - 18:34
+2
محمد
محمد
خرابم
به اندازه همان قاضی که متهم اعدامیش
" رفیقش " بود
دیدگاه  •   •   •  1392/09/3 - 18:31
+2
محمد
محمد

دل خوشم باغزلی.تکه نانی.ابی...

واگربازبپرسی گویم:دلخوشم بانفسی...

حبه قندی.چایی.صحبت اهل دلی...

فارغ ازهمهمه ی دنیایی...

اه مردی میگفت:
 دلخوشی هاکم نیست دیده هانابیناست..........

دیدگاه  •   •   •  1392/09/3 - 12:06
+5