ebrahim
مجنون و مرد نمازگزار
روزي مجنون از سجاده شخصي شخصي عبور مي کرد.
مرد نماز راشکست وگفت:مردک! درحال رازو نياز باخدا بودم تو جگونه اين رشته را بريدي؟
مجنون لبخندي زد و گفت:عاشق بنده اي هستم و تو را نديدم و تو عاشق خدايي و مرا ديدي!
ebrahim
"ميازار موري که دانه کش است..."
اين شعر نشون ميده ما ايراني ها از قديم يک جورايي کرم داشتيم !!
ebrahim
اگر پسري به دختري بگويد: «جيگرتو» چون به عضو داخلي زن اشاره كرده، حرام است!
اگر بگويد: «جيگرتو بخورم» قتل نفس است و حكم اعدام دارد!
اگر بگويد: «جيگرتو بخورم الهي» چون نيت الهي بوده و قصد قرب داشته اشكال ندارد
ebrahim
جواب منطقي اکثر پدرهاي ايراني در مقابل اجازه گرفتن فرزندانشان براي انجام کاري :
اگر قبلا کسي آن کار را انجام نداده باشد : آخه کي تاحالا همچين گهي خورده که تو ميخواي بخوري ؟
اگر قبلا کسي آن کار را انجام داده باشد : حالا هرکي هر گهي خورد تو هم بايد بخوري؟
ebrahim
جلوی دانشگاه با دوستم به یه پرادو تکیه داده بودیم ، یه دختر اومد گفت میشه منم به ماشینتون تکیه بدم ؟
گفتم نه الآن میخوایم بریم
بعد دختره با ریموت در پرادو رو باز کرد سوار شد رفت .....
ebrahim
لیست تلفن یک دخترها :
مامی
ددی
امیر "پرشیا"
... ... امیر "فرمانیه"
مانی BMW
مهسا جوجو
عباس گلدیس
عباس ایران زمین
عباس عشقم
مهتاب
سعید خاله
سعید پسر خاله مهتاب
سعید عشقم
----------------------------------
لیست تلفن یک پسرها :
بابا
مامان
محسن
دایی اکبر
عمه فاطی
سحر عشقم
جواد قلیون
اصغر کباب
خاله 1
خاله 2
خاله 3
بابک ساقی
ebrahim
از يه لره ميپرسن تو شما آدم مشهور هم هست ميگه آره .... سوفيا لُره ! ، اليزابت تاي لُر ، لُر و هاردی .... يه ماده شيميائی هم هست که اختراع خودمونه بهش ميگن کلُر
ebrahim
می دانید داستان " گربه را دم حجله کشتن" چیست؟
میگویند در ایام قدیم دختری تندخو و بد اخلاق وجود داشته که هیج کس حاضر به ازدواج با او نبوده است.
پس از چندی پسری از اهالی شهامت به خرج می دهد و تصمیم می گیرد که با وی ازدواج کند.
بر خلاف نظر همه ، او میگوید که میتواند دخترک را رام کند.
خلاصه پس از مراسم عروسی ، عروس و داماد وارد حجله میشوند و ...... .
چند دقیقه از زفاف که میگذرد پسرک احساس تشنگی میکند .
گربه ای در اتاق وجود داشته از او میخواهد که آب بیاورد. چند بار تکرار میکند که ای گربه برو و برای من آب بیاور.
گربه بیچاره که از همه جا بی خبر بوده از جایش تکان نمی خورد تا اینکه مرد جوان چاقویش را از غلاف بیرون می کشد و سر از تن گربه جدا میکند.
سپس رو یه دختر میکند و میگوید برو آب بیار....
ebrahim
کی گفته زبان فارسی آسونه ؟
حالا جاهای خالی رو با (بله) یا (خیر) پر کن تا بفهمی:
.......من مغز ندارم. .......من احساس ندارم. .......من یه احمقم.