fereshte
سیگاری لای انگشتام نگاهم مبهوت چشام دیگه طاقت وزن اشکامو نداشت... جالبه روزگاریه که لاس زدن رو میزارن پای روشنفکری و من حتما آدم املی هستم نه...؟؟؟ اکه براتو خوبه ... چرا برا من بد باشه!!!
fereshte
گفتم تو همونی که قراره غشق رو بااون تجربه کنم ؟! چه خوشبختی کوتاهی بود از تو فقط هوس نصیبم شد احساسمو به گند کشیدی همه ی راها اشتباهی بودن!!!! تا به اینجا رسیدم . لعنت به تو
fereshte
شب هایم میگذرد!!! بدون اینکه دلم هوای آغوشت را داشته باشد ! آغوشت ارزانی دیگران من مهمان پاهای بغل کرده ام هستم واین آرامش را حتی با تو عوض نمیکنم
fereshte
گاهی چه دلتنگ میشیم واسه شنیدن مواظب خودت باش
fereshte
چه رسم جالبیست محبتت را میگذارند پای احتیاجت صداقتت را میگذارند پای سادگیت سکوتت را میگذارند پای نفهمیت نگرانیت را میگذارند پای تنهاییت و وفاداریت را میگذارند پای بی کسیت و آنقدر تکرار میکنند که تو باورت میشود که تنهایی و بیکس و محتاج...
fereshte
گاهی باید دور خودت دیوار بکشی نه برای اینکه دیگرانو از خودت دور کنی بلکه برای اینکه ببینی برای کی اهمیت داری که این دیوارو بشکنه
fereshte
مفتخرم در نهایت ادب و احترام عرض شادباش و تبریک اینجانب زودتر از نسیم روح بخش نوروز حضورشما شرفیاب شود آرزومند سعادت. سلامت. و کامیابی آرزوهایتان . پیشاپیش عیدتون مبارک
fereshte
آمدی چه زیبا... گفتم دوستت دارم ... چه صادقانه پذیرفتی...چه غریبانه... آغوشم برایت باز شد...چه ابلهانه...باتو خوش بودم چه کودکانه... همه چیزم شدی چه زود....به خاطر یک کلمه مراترک کردی... چه نا جوانمردانه...نیازمندت شدم چه حقیرانه... واژه ی قریب خدانگهدار به میان آمد چه بی رحمانه... و من سوختم و من سوختم و من........ و لعنت به من..........................