امتياز پروفايل

[بروز رساني]
+45

آخرين امتاز دهنده:

امتياز براي فعاليت

مشخصات

موارد دیگر
آفلاين مي باشد!
بازديد توسط کاربران سايت » 25217
mina_z
361 پست
زن - مجرد
حالت من: خوشحال
دکترا و بالاتر
دانشجو
زرتشت
ايران - تهران - آزاد قیامدشت
با حيوانِ خانگي
فراري
ميکشم
آزاد تهران شرق
nokia c7
09312751266

اينها را ايگنور کرده است

توسط اين کاربران ايگنور شده است

دوستان

(153 کاربر)

آخرین بازدیدکنندگان

گروه ها

(18 گروه)

برچسب ‌های کاربردی

mina_z
mina_z
دلم برای یک نفر تنگ است....نه میدانم نامش چیست...و نه میدانم چه می کند...حتی

خبری از رنگ چشم هایش هم ندارم....رنگ موهایش را نمی دانم....لبخندش را هم

ندیده ام....فقط میدانم که باید باشد و نیست......!
دیدگاه  •   •   •  1390/11/7 - 02:35
+10
mina_z
mina_z
تقلب به این میگن....
دیدگاه  •   •   •  1390/11/7 - 02:11
+6
mina_z
mina_z
تو اتاق عمل بيمارستان مغز يك میوه فروش رو با يك روضه خوان عوض میکنن . بعد از بهبودي رفتن ديدند ميوه فروشه ميگه اگه خدا بخواد سيب كيلو 300 تومان و . . . رفتند مسجد ديدند روضه خونه تند تند دستاشو به هم مي زنه و ميگه بدو بدو كه امام حسينو كشتند .
دیدگاه  •   •   •  1390/11/7 - 00:57
+7
mina_z
mina_z
سر کلاس آیین نامه رانندگی پلیسه یه تابلو را از من پرسیده. میگم عبور دوچرخه ممنوع. میگه این دوچرخه است؟ میگم پـَـَـ نــه پـَـَـــ تانکه. میگه پـَـَـ نــه پـَـَـــ و مرض! هنوز فرق دوچرخه با موتورگازی را نمیدونی؟
دیدگاه  •   •   •  1390/11/7 - 00:54
+7
mina_z
mina_z
پدری به دخترش میگه: دخترم راجع به پیشنهاد ازدواجی که بهت داده اند خوب فکرهایت رو بکن. دختر گریه کنان میگه: ولی من می خواهم پیش مامانم باشم. پدر: خوب، اونم با خودت ببر عزیزم
1 دیدگاه  •   •   •  1390/11/7 - 00:37
+5
mina_z
mina_z
یادتونه؟؟
دیدگاه  •   •   •  1390/11/6 - 23:51
+4
mina_z
mina_z
جانِ من این یارو که آرپیجی گرفته دستش ، چی فکر کرده آخه .... :)
دیدگاه  •   •   •  1390/11/6 - 23:35
+3
-2
mina_z
mina_z
آدرسو نگاه !!!!!
1 دیدگاه  •   •   •  1390/11/6 - 17:32
+8
mina_z
mina_z
غضنفر داشته دنبال جای پارک می گشته اما پيدا نمی كرد ! در همون حال گشتن ، به خدا ميگه : خدايا اگه يه جای پارک برام پيدا كنيا من نماز می خونم ، روزه می گيرم كه يه دفعه يه جای پارک می بينه و به خدا میگه : خدا جون نمی خواد خودم پيدا كردم !!!
دیدگاه  •   •   •  1390/11/6 - 00:45
+9
mina_z
mina_z
غضنفر عينک دودی می زنه میره بيرون پسرشو می بينه محکم می زنه زير گوشش ميگه اين موقع شب بيرون چيکار می کردی ؟ بچش ميگه بابا شب نيست عينکتو بردار غضنفر عينکشو بر می داره دوباره می زنه زير گوش پسرش ! پسرش ميگه چرا می زنی ؟ ميگه از ديشب تا حالا اينجا چیکار می کردی ؟
دیدگاه  •   •   •  1390/11/6 - 00:31
+6