امتياز پروفايل

[بروز رساني]
+45

آخرين امتاز دهنده:

امتياز براي فعاليت

مشخصات

موارد دیگر
آفلاين مي باشد!
بازديد توسط کاربران سايت » 25212
mina_z
361 پست
زن - مجرد
حالت من: خوشحال
دکترا و بالاتر
دانشجو
زرتشت
ايران - تهران - آزاد قیامدشت
با حيوانِ خانگي
فراري
ميکشم
آزاد تهران شرق
nokia c7
09312751266

اينها را ايگنور کرده است

توسط اين کاربران ايگنور شده است

دوستان

(153 کاربر)

آخرین بازدیدکنندگان

گروه ها

(18 گروه)

برچسب ‌های کاربردی

mina_z
mina_z
آوینی تو جنگ کشته‌میشه، به [!] میگن برو یه جوری به خانوادش خبربده. [!] میره دم خونشون زنگ میزنه، زن یارو میگه: کیه؟ [!] میگه: ببخشید،‌ منزل شهید آوینی؟!
دیدگاه  •   •   •  1390/11/8 - 14:43
+9
mina_z
mina_z
عکاس سر کلاس درس آمده بود تا از بچه‌هاى کلاس عکس یادگارى بگیرد. معلم هم داشت همه بچه‌ها را تشویق می‌کرد که دور هم جمع شوند. معلم گفت: ببینید چقدر قشنگه که سال‌ها بعد وقتى همه‌تون بزرگ شدید به این عکس نگاه کنید و بگوئید : این احمده، الان دکتره. یا اون مهرداده، الان وکیله. یکى از بچه‌ها از ته کلاس گفت: این هم آقا معلمه، الان مرده. .
دیدگاه  •   •   •  1390/11/8 - 14:18
+8
mina_z
mina_z
متهمی که در اثر دفاعیات پر حرارت وکیلش تبرعه شده بود به او گفت وکیل عزیزم دفاعیات شما بسیار عالی بود نمی دانم دین خود را نسبت به شما چطور ادا کنم ؟ وکیل مدافع بلافاصله جواب داد : از وقتی که فنقی ها پول را اختراع کرده اند به نظرم چنین سوالی بیهوده شده است !!!
دیدگاه  •   •   •  1390/11/8 - 13:38
+9
mina_z
mina_z
غضنفر دست می کنه تو دماغش یکی می بینتش میگه تو اون یکی سوراخه غضنفر میگه : نه من می خوام از پشت سر غافلگیرش کنم !!!
دیدگاه  •   •   •  1390/11/8 - 13:24
+9
mina_z
mina_z
به نظرتون اینا ایرانی نیستن!!!
2 دیدگاه  •   •   •  1390/11/8 - 13:16
+6
mina_z
mina_z
اعتراف یک لر: وقتی که مضرات سیگار تو مجله خودنم خیلی ترسیدم و تصمیم گرفتمدیگه مجله نخونم!!!!
دیدگاه  •   •   •  1390/11/8 - 13:02
+4
mina_z
mina_z
غضنفر از تاکسی پیاده می شه درو محکم می بنده میگه نفهم خودتی راننده میگه من که چیزی نگفتم غضنفر میگه بعدا” که میگی !!!
دیدگاه  •   •   •  1390/11/8 - 12:10
+4
mina_z
mina_z
وقتی یه سیب گاز می زنی و یه کرم درسته می بینی ناراحت نشو اون موقعی ناراحت شو که سیبو گاز بزنی و یه کرم نصفه ببینی !!!
دیدگاه  •   •   •  1390/11/8 - 12:05
+5
mina_z
mina_z
غضنفر عینک دودی می زنه میره بیرون پسرشو می بینه محکم می زنه زیر گوشش میگه این موقع شب بیرون چیکار می کردی ؟ بچش میگه بابا شب نیست عینکتو بردار غضنفر عینکشو بر می داره دوباره می زنه زیر گوش پسرش ! پسرش میگه چرا می زنی ؟ میگه از دیشب تا حالا اینجا چیکار می کردی ؟
دیدگاه  •   •   •  1390/11/8 - 11:53
+4
mina_z
mina_z
یک روز یک دختر کوچک در آشپزخانه نشسته بود و به مادرش که داشت آشپزى مى‌کرد نگاه مى‌کرد. ناگهان متوجه چند تار موى سفید در بین موهاى مادرش شد. از مادرش پرسید: مامان! چرا بعضى از موهاى شما سفیده؟ مادرش گفت: هر وقت تو یک کار بد مى‌کنى و باعث ناراحتى من مى‌شوی، یکى از موهایم سفید مى‌شود. دختر کوچولو کمى فکر کرد و گفت: حالا فهمیدم چرا همه موهاى مامان بزرگ سفید شده!
دیدگاه  •   •   •  1390/11/8 - 11:43
+4