امتياز پروفايل

[بروز رساني]
+42

آخرين امتاز دهنده:

امتياز براي فعاليت

مشخصات

موارد دیگر
آفلاين مي باشد!
بازديد توسط کاربران سايت » 25510
mitra
247 پست
زن - مجرد
1371-01-19
حالت من: مشکوک
فوق ديپلم
دانشجو
اسلام
ايران - تهران
با خانواده
معاف
نميکشم
ندارم
تنیس گیتار
n90 nokia
ندارم
160 - 55
mm_mitram@gmail.com
.............32

اينها را ايگنور کرده است

توسط اين کاربران ايگنور شده است

دوستان

(149 کاربر)

آخرین بازدیدکنندگان

گروه ها

(38 گروه)

برچسب ‌های کاربردی

mitra
mitra
يارو سالي يه بارم مسواک نميزنه به مولا بد هر وقت ميره مسافرت مسواکشو با خودش ميبره .....
ديدم که ميگماااا
1 دیدگاه  •   •   •  1390/11/20 - 15:02
+2
-2
mitra
mitra
مردم کشور من، با نفرت بیشتری به صحنه بوسیدن دو عاشق نگاه میکنند تا به صحنه ی اعدام یک انسان!
دیدگاه  •   •   •  1390/11/20 - 14:57
+5
mitra
mitra
وقتی میبینم نمک نشناسی تو ایران اینقدر رواج داره ، به این نتیجه میرسم که شاید بی دلیل نیست که نقشه ی ایران رو کره زمین به شکل گربه ست ... !!!
دیدگاه  •   •   •  1390/11/20 - 13:54
+2
mitra
mitra
گوشت شده كيلويي ١٧ ،١٨هزار تومن،مرغ وماهي هم كه واويلاست! تصميم گرفتيم گياهخوار شيم كه هم كلاس داره و شايدم بصرفه...حساب كرديم قيمت كاهو، كلم بروكلي،گوجه فرنگي و بنشن و...دسته كمي از قيمت گوشت و مرغ نداره!!!
ديديم با اين اوضاع هواخوري از همشون بهتره....!!!
دیدگاه  •   •   •  1390/11/20 - 13:53
+4
mitra
mitra
انتظار ندارم فرشته باشــی . . . !

همین که آدم باشی کافیــه . . . !
دیدگاه  •   •   •  1390/11/20 - 13:49
+5
mitra
mitra
يه روز سه تا ديوونه رو مي اندازن تو يه اتاق دو تاشون مى رقصن، يکيشون هم ميگه: سبز - آبى - قرمز ازش مي پرسن چرا اين جورى مي گى؟ ميگه من رقص نورم!!!
دیدگاه  •   •   •  1390/11/8 - 16:43
+10
mitra
mitra
غضنفر از بچش می پرسه چند سالته ؟ میگه 13 غضنفر میگه من هم سن و سال تو که بودم 16-17 سالم بود !!!
دیدگاه  •   •   •  1390/11/8 - 16:21
+11
mitra
mitra
هیچ گاه به کوچه بن بست ناسزا نگو … رنج بن بست بودن، برای کوچه کافی است
دیدگاه  •   •   •  1390/11/6 - 00:50
+8
mitra
mitra
همیشه سخت ترین نمایش به بهترین بازیگر تعلق دارد، شاکی سختی های دنیا نباش شاید تو؛ بهترین بازیگر خدا باشی
دیدگاه  •   •   •  1390/11/6 - 00:49
+6
mitra
mitra
مامان بهروز داروخونه داشته، يك روز جلو در مغازه بزرگ مينويسه: سوسك كش جديد رسيد! خلاصه بعد يك مدت يك بابايي مياد تو ميگه: ببخشيد، جريان اين سوسك‌كش جديد چيه؟ اين خونة ما رو سوسك سر گرفته. ننه بهروز ميگه: اين دارو خيلي جديده و بازدهيش هم تضمينيه. شما اين دارو رو ميريزيد تو يك قطره چكون، بعد كشيك ميكشيد تا سوسكها رو بگيريد. هر سوسك رو كه گرفتيد، در روز سه نوبت (صبح و ظهر و شب) تو هر چشمش دو قطره ازين دارو ميچكونيد، بعد از يك مدت سوسكها كور ميشن و خودشون از گشنگي ميميرن! يارو كف ميكنه، ميگه: خوب آخه اگه سوسكها رو بگيريم كه همونجا درجا مي‌كشيمشون! طرف ما ميره تو فكر، بعد يك مدت ميگه: آره خوب، ازون راهم مِشه!
دیدگاه  •   •   •  1390/11/5 - 18:21
+4