Mitra Mohebbi
شما یادتون نمیاد، اون موقعها مچ دستمون رو گاز می گرفتیم، بعد با خودکار بیک روی جای گازمون ساعت می کشیدیم .. مامانمون هم واسه دلخوشیمون ازمون می پرسید ساعت چنده، ذوق مرگ می شدیم
Mitra Mohebbi
شما یادتون نمیاد، قدیما تلویزیون که کنترل نداشت، یکی مجبور بود پایین تلویزیون بخوابه با پاش کانالها رو عوض کنه
Mitra Mohebbi
شـمــا یـادتــون نـمــیــــــاد…
فقط زمـان مـــــا میشد
با پوست پرتقال و لوله ی خودکار اسلحه ی گرم ساخت!
Mitra Mohebbi
شـمــا یـادتــون نـمــیــــــاد…
بچه که بودیم سرمونـو می گرفتیم جلـوی پـنــکــــه، می گـفـتـیـم: آ آ آ آ آ آ آ آ آ آ
Mitra Mohebbi
رئیس تیمارستان میگه: «من در این جا از همه راضی ام فقط دیوانهای هست که اصرار داره من برج ایفلو ازش بخرم.» یکی میگه: «خب، چرا نمیخرید؟»
رئیس تیمارستان میگه: «آخه پول ندارم. اگر داشتم، حتما میخریدم.»
Mitra Mohebbi
الان شما اگه همینطوری بیکار هم نشسته باشید تو خونه
از نظر پدر و [!]ن، بچه همسایه یا بچه فامیل بهتر از شما بیکار میشینه !
Mitra Mohebbi
مکالمه دو پسر : پسر اول: چقدر خپل شدی مرتیکه … شبیه خرسای قطبی شدی الاغ…. کمتر بخور ، از صبح تا شب مثل گاو آت و آشغال میخوری معلومه انقدر دایره میشی دیگه … پسر دوم : خفه شو عوضی. حرف تو زر مفت هم نیست ( محکم تر شدن دوستی بین دو پسر و تموم شدن مکالمه با خنده )
مکالمه دو دختر : دختر اول: خوشگلم یه مقدار تپل شدی ولی بهت میاد عزیزم … دختر دوم: تو هم دماغت بعد عمل یه ذره زیادی کوچیک شده ولی بازم خوشگلی نانازم ( از فردای روز مکالمه هیچ رابطه ای بین دو دختر مشاهده نشده)
Mitra Mohebbi
تازه حکمت بازی های کودکانه را میفهمم!
زووووووو …
تمرین این روزهای نفس گیر بود …
Mitra Mohebbi
دوست داشتن کسی که شما رو دوست نداره
مثل بغل کردنِ کاکتوس می مونه
هر چی محکم تر بغل کنی
بیشتر آسیب میبینی …
Mitra Mohebbi
شباهت گودزیلا با پسر خوب چیه؟
.
.
.
.
اینه که سالهاست نسل هردوشون منقرض شده!
are yadame , yadesh bekheyr
1392/02/27 - 22:20