ali rad
از پشت این کوهِ کلمه
طلوع کن!
کمی اگر دیر کنی
روی سرم ویران میشود تمام کوه .
ali rad
سکوت تو در من نشسته است.
سکوت تو مثل موریانه در من نشسته است.
تنهاصدا؛
صدای خورده شدن عمر ِ من ...
ali rad
من سالهاست
به احترام حضورت سکوت کردهام
ولی نه!
من سالهاست
ز بهت ِ حضورت سکوت کردهام ...
ali rad
سیاه ِ وحشی!
دل است
این دشت که میتازی ...
ali rad
من اگر زنده بمانم،
هی دور میشوم.
مرا تا همین حوالی ِ توام
بمیران
ali rad
میان دستهای من،
زمستان غوغا میکند.
بهار دستهایت کو؟! ...
ali rad
عشقبازی
یعنی همین آمدنها
و نرسیدنها.
یعنی بازی موج و ساحل ...
ali rad
آیههای سورهی چشمت همه
سجدههای واجب است ...
ali rad
بهار ِ بی تو سرد
به قدر هزار زمستان ...
ali rad
داستانمان را شروع کن!
چه قدر حیرانی در مقدمه؟
چه قدر پرسه با کلمه؟
چه قدر درد؟ ...