گفتم: خدايا سوالي دارم گفت: بپرس...... ...... گفتم: چرا هر موقع من شادم، همه با من ميخندن، ولي وقتي غمگينم كسي با من نميگريد ؟ گفت: خنده را براي جمع آوري دوست و غم را براي انتخاب بهترين دوست آفريدم. ----------------------------------------- Like یادتون نره.

امتياز پروفايل

[بروز رساني]
+66

آخرين امتاز دهنده:

امتياز براي فعاليت

مشخصات

موارد دیگر
آفلاين مي باشد!
بازديد توسط کاربران سايت » 47527
saman
1970 پست
مرد - مجرد
1371-03-25
حالت من: عصبانی
فوق ديپلم
دانشجو
اسلام
ايران - تهران - تهران
با خانواده
نرفته ام
نميکشم
دانشگاه آزاد اسلامي واحد تهران شرق
کامپیوتر-نرم افزار-در حال گذراندن دوره(MCITP)
فلسفه و آهنگهای غمگین و رانندگی حرفه ای و ریس تو خیابون و...
k750i
ندارم
177 - 75
mstech.ir
noblem2011@yahoo.com
09367586304

اينها را ايگنور کرده است

توسط اين کاربران ايگنور شده است

دوستان

(161 کاربر)

آخرین بازدیدکنندگان

گروه ها

(20 گروه)

برچسب ‌های کاربردی

saman
saman
در CARLO
مثل عادت نیستی تا ساده انکارت کنم

تو نفس های منی باید که تکرارت کنم

مقتضای بودنی یعنی که بی تو نیستم

زندگی بخشی و باید جانم را فدایت کنم
دیدگاه  •   •   •  1392/04/18 - 16:25
+4
saman
saman
در CARLO
تویی ﮐﻪ ﺍﻻﻥ ﺩﻟﺖ ﻭﺍﺳﻪ ﻳﻪ بی ﻣﻌﺮﻓﺖ ﺗﻨﮕﻪ ...

تویی ﮐﻪ ﻣﻴﺨﻮﺍی ﺑﻬﺶ ﺯﻧﮓ ﺑﺰنی ﻭلی ﻏﺮﻭﺭﺕ ﻧﻤﻴﺬﺍﺭﻩ ...

تویی ﮐﻪ ﺑﻐﻀﺘﻮ ﻗﻮﺭﺕ ﻣﻴﺪی ﮐﻪ ﻳﻪ ﻭﻗﺖ ﮔﺮﻳﻪ نکنی ...

تویی ﮐﻪ ﻫﺮ ﺁهنگی ﮔﻮﺵ ﻣﻴﺪی ﻳﺎﺩ ﻳﻪ ﻧﻔﺮ میفتی ...

تویی ﮐﻪ ﺗﺎ ﻣﻴﺎی ﻳﻪ ﮐﺎﺭی کنی میگی: ﺑﻴﺨﻴﺎﻝ ...

تویی ﮐﻪ ﻭﺍسه ﺧﻮﺩﺕ ﺁﻭﺍﺯ ﻣﻴﺨﻮنی ...

تویی ﮐﻪ ﺍﻳﻦ ﺭﻭﺯﺍ ﺗﻮی ﺩﻧﻴﺎی ﻣﺠﺎﺯی ﻏﺮﻕ ﺷﺪی ...

تویی ﮐﻪ حتی ﺗﻮی ﺩﻧﻴای ﻣﺠﺎﺯی ﻫﻢ ﺧﻮﺩﺗﻮ ﮔﻢ ﮐﺮﺩی ...

تویی ﮐﻪ ﻧﻤﻴﺪﻭنی ﭼﻪ ﺭیختی ﺧﻮﺩﺗﻮ ﺧﺎلی کنی ...
دیدگاه  •   •   •  1392/04/18 - 16:12
+5
saman
saman
در CARLO
مثه خوابی ، مثه رویا

مثه آرامش دریا

مثه آسمون آبی

آرومی وقتی که خوابی

مثه پروانه نجیبی

تو یه رویای عجیبی

مثه یاسای تو باغچه

مثه آینه تو تاغچه

مثه چشمه ی زلالی

انگاری خواب و خیالی

بازم عاشقت می مونم
آخرین ویرایش توسط saman در [1392/04/18 - 16:06]
دیدگاه  •   •   •  1392/04/18 - 16:04
+2
saman
saman

اشک ها قطـره نیستنـد !
بلکه کلمـاتى هستنـد که مى افتنـد ....
فقط بخاطـر اینکه :
پیـدا نـمیکنند کسى را
که معنــى این کلمـات را بــفهمـد ... !!!
دیدگاه  •   •   •  1392/04/18 - 15:51
+4
saman
saman
در CARLO

پیکت رو بالا بگیر:

بزن به سلامتیه آرزوهایی که هیچگاه لمس نکردی،

بزن به سلامتیه عشقی که طالعش با تو نبود و هنوزم دوستش داری،

بزن به سلامتیه شبهایی که تو تنهاییت گریه کردی و ندونستی چرا،

بزن به سلامتیه دوستایی که از پشت خنجر زدند،
بزن به سلامتیه اونی که گفت: دوستت داره اما تا آخرش باهات نموند…
آخرین ویرایش توسط saman در [1392/04/18 - 15:45]
دیدگاه  •   •   •  1392/04/18 - 15:44
+5
saman
saman
در CARLO
پسر کوچکی با عجله لباسهایش را در آورد و خنده کنان داخل دریاچه شیرجه رفت.
مادرش از پنجره نگاهش می کرد و از شادی کودکش لذت میبرد.
مادر ناگهان تمساحی را دید که به سوی پسرش شنا می کرد.
مادر وحشتزده به سمت دریاچه دوید و با فریادش پسرش را صدا زد .
پسرش سرش را برگرداند ولی دیگر دیر شده بود.
تمساح با یک چرخش پاهای کودک را گرفت تا زیر آب بکشد، مادر از راه رسید و
از روی اسکله بازوی پسرش را گرفت.
تمساح پسر را با قدرت می کشید ولی عشق مادر...
آنقدر زیاد بود که نمی گذاشت پسر در کام تمساح رها شود.
كشاورزي که در حال عبور از آن حوالی بود ، صدای فریاد مادر را شنید،
به طرف آنها دوید و با چنگک محکم بر سر تمساح زد و او را فراری داد.
پسر را سریع به بیمارستان رساندند. دو ماه گذشت تا پسر بهبودی پیدا کند.
پاهایش با آرواره های تمساح سوراخ سوراخ شده بود و روی بازوهایش جای زخم ناخنهای مادرش مانده بود.
خبرنگاری که با کودک مصاحبه می کرد از او خواست تا جای زخمهایش را به او نشان دهد
پسر شلوارش را کنار زد و با ناراحتی زخمها را نشان داد ،سپس با غرور بازوهایش را نشان داد و گفت ،این زخمها را دوست دارم،اینها خراشهای عشقه
دیدگاه  •   •   •  1392/04/18 - 15:39
+5
saman
saman
در CARLO
اگر می دانستی که چقدر دوستت دارم سکوت را فراموش می کردی
تمامی ذرات وجودت عشق را فریاد می کرد...

اگر می دانستی که چقدر دوستت دارم چشمهایم را می شستی
و اشکهایم را با دستان عاشقت به باد می دادی
اگر می دانستی که چقدر دوستت دارم نگاهت را تا ابد بر من می دوختی
تا من بر سکوت نگاه تو
رازهای یک عشق زمینی را با خود به عرش خداوند ببرم
ای کاش می دانستی
اگر می دانستی که چقدر دوستت دارم هرگز قلبم را نمی شکستی
گر چه خانه ی شیطان شایسته ی ویرانی است
اگر می دانستی که چقدر دوستت دارم لحظه ای مرا نمی آزردی
که این غریبه ی تنها , جز نگاه معصومت پنجره ای
و جز عشقت بهانه ای برای زیستن ندارد
ای کاش می دانستی
اگر می دانستی که چقدر دوستت دارم همه چیز را فدایم می کردی
همه آن چیز ها که یک عمر بخاطرش رنج کشیده ای
و سال ها برایش گریسته ای
اگر می دانستی که چقدر دوستت دارم
همه آن چیز ها که در بندت کشیده رها می کردی
غرورت را ...... قلبت را ...... حرفت را
اگر می دانستی که چقدر دوستت دارم
دیدگاه  •   •   •  1392/04/18 - 15:27
+4
saman
saman
در CARLO
قول بده بیای

اما هرگز نیا

من به این انتظار عادت کرده ام

من به قدم زدن در ایستگاه و اسکله خو گرفته ام

اگر بیای من دیگه در انتظار چه کسی تقویم را خط بزنم

به حرکت عقربه های ساعت نگاه کنم

قول بده بیای

اما هرگز نیا
دیدگاه  •   •   •  1392/04/18 - 15:19
+7
saman
saman
در CARLO
عشق با روح انسان پـیـونـد می خورد،

،زنـدگـی بـدون عـشـق ،سـرد و مـرده اسـت،

،زنـدگـی تـوام عـشـق ،گرم و پـر خروش اسـت،

،هـر کـس کـه عشق را هـرگز نیافت زندگی هـم نکرد،

،و کسی هـم کـه عشق را یـافـت زنگی اش را ازدست داد،

،عشق شوری در نهاد ما نهاد***جان ما در بوته سودا نهاد،

،بـا عشق می توان دنیـا رو بـه انـدازه یک نفر کوچک کـرد،

،بـا عشق مـی تـوان یک نفر رو بـه اندازه دنیا بزرگ کرد،

،عشق با درد هـمـراه است، چون دگرگون می کند،

،عشق واقعی تنـهایی را به یگانگی مبدل میکند،

،عشق زیباست چون ،خدا،عشق را به ما
دیدگاه  •   •   •  1392/04/18 - 15:11
+4
saman
saman
در CARLO
اگه کسی رو دوست داشته باشی نمی تونی تو چشماش زل بزنی ...!!
نمی تونی دوریش رو تحمل بکنی ....!!
نمی تونی بهش بگی چقدر دوستش داری ...!!
نمی تونی بهش بگی چقدر بهش نیاز داری ...!!
برای همین عاشقا دیوونه میشن...!!
دیدگاه  •   •   •  1392/04/18 - 15:07
+5