ما جدا مانده ايم از هم و اين،بي گمان سرنوشت خوبي نيست
بي تو دنيا بهشت هم كه شود، بي شك اصلا بهشت خوبي نيست
ماه ارديبهشت من امسال،گرچه بارانِ بسياري داشت،
حس تلخي ولي به من مي گفت:اصلا ارديبهشت خوبي نيست
اين كه ما فكر مي كنيم به هم،نيمي از راه عشق طي شده است
بازگشت از ميانه ي اين راه،منطقاً بازگشت خوبي نيست
مي شود نا اميد بود از عشق، از تو دلخور نمي شوم....اما
اين كه چيزي عوض نخواهد شد،حرف هاي درشت خوبي نيست
عشق حالا معطل من و تست،تو ولي دل سپرده اي به زمان،
عشق يك معجزه ست، باور كن،كه زمان لاك پشت خوبي نيست
رفته اي تا كه شعر خلق شود؟زندگي شعر نيست، باور كن
اين كه"ليلي"شوي تو، من "مجنون"، ابدا سرنوشت خوبي نيست
پيش از اينها نه،بعد از اين هم نه،عشق اكنون معطل من و تست
زنگ اين خانه را بزن، هستم، ما شدن سرگذشت خوبي نيست؟